درود بر
دوستان، دقیقه ایی، ساعتی ، روزی
ماهی ، سالی نیست خبری از دستگیری، شکنجه، بیماری، و یا فوت زندانی
سیاسی به گوش
نرسد . آقای حشمت الله طبرزدی دچار بیماری قلبی
شده است ، چشمان
آقای بروجردی در آستانه نابینایی کامل قرار دارد و در زندان دچار بیماریهای مختلف
شده است ، حسین رونقی
کلیه خود را از دست دارد
میدهد، مجید دری در زندان
کارون جانش در خطر است ، نسرین ستوده
از داشتن مرخصی
محروم است و............. بی نهایت از این
اخبار میشنویم . امروز روی
سخن من با
فعالین سیاسی مدنی
و.........است و سخنی با
مردم عادی ندارم
چون مردم عادی
چشم به حرکت
گروهها واحزاب و فراخوانها
دارند . سخن من با
تمام فعالین سیاسی مدنی ......... و هر انسانی که دل در گرو مهر
ایران دارد و ذره
ایی در وجود خود
رحم و انسانیت میبیند
. نمیخواهم بگویم مبارزان
و فعالان سیاسی کاری
نمیکنند ، چرا انواع و اقسام
بیانیه ها برای محکوم
کردن رفتار این
نظام با زندانیان
را میدهند اما تو
را به
هر آنکس که می
پرستید تو را
به آیینی که
بر آن هستید
این بیانیه ها
چقدر در دل
سنگ این دژخیمان اثر کرده ؟ آیا
جز هار کردن
این حکومت چیزی
داشته ؟ این آقایان
حکومت را ارث
پدری خود میدانند
و از آن بالاتر
خود را حاکمان
خدا بر روی
زمین میدانند و
مردم ایرا ن را
برده گانی میدانند که
باید بدون چون و چرا به
فرمان آنها باشند. وقتی
این حکومت به
ناظر حقوق بشر
اجازه ورود به ایران
را نمی دهد، وقتی
قطعنامه های سازمان ملل
را کاغذ پاره
میداند ، چگونه انتظار داریم به
درخواستهای مردم خودش
جواب دهد . به
اندازه یک لحظه
خانواده خود را جای آن عزیزان
زندانی بگذاریم چه
حالی داریم ؟ ، خود را
جای آنها بگذاریم چه
حالی داریم؟ چه
انتظاری داریم ؟ جز انتظار
یاری کمک داریم ؟ شاید
بگوییم هر کاری
داریم میکنیم اما
من میگویم نه هر
کاری نمیکنیم !؟ کاری
که از همه
مهمتر است حتی
از مبارزه با
جمهوری اسلامی مهمتر است را انجام
نمیدهیم ! و آن مبارزه
با جهل خود و تفرقه خود
است که این نظام بیشترین
بهره را از آن میبرد.
یک مثال میزنم
همین انقلابهای کشورهای
عربی که چگونه
انجام میشود غیر
از اینکه با اتحاد،
در یک روز جمعه
به هوای نماز
جمع میشوند و متحد
میشوند برای مخالفت با
نظامهای دیکتاتوری خود ، آنها به این نتیجه
رسیده اند که یک روز را
برای متحد شدن
انتخاب کنند ، اما ما
هنوز بر سر که
در بعد از
پیروزی باشد که
نباشد، دعوا داریم . حالا که
حکومت اسلامی اسلام
را بغل کرده و برای
خود میداند و از
همان پایگاهها بر
علیه مردم خود
شعار میدهد چرا
ما به اتحاد
نرسیم دست برداریم
از تفرقه و همان
روز جمعه های را
برای آمدن بیرون
و تفریح انتخاب نکنیم
و با فرا خوان به مردم
در همانجا متحد
نشویم . دوستان بیایید
عزیزان خود را
که در زندانها
در گرمای ظلم این نظام میسوزند
و آب میشوند نجات دهیم و
ریشه ظلم
را بر کنیم . من دشمن اول
ایران را نه
جمهوری اسلامی بلکه
جهل و تفرقه احزاب
و گروهای مخالف جمهوری
اسلامی میدانم ، ما
به اتحاد برسیم
نظام از هم
پاشیده میشود . من حرفم
را میگویم و از
توهین و انتقادی که به
من میشود ذره ایی
ترس ندارم چون
به حرف خودم
ایمان دارم . هر
کس خود را
عاشق آزادی ایران
میداند دست از تفرقه بردارد
و به اتحاد برسد. و این را بدانیم
ایران برای من یا تو و او نیست برای ما است . پس همه باید به یک جمله و آنهم اتحاد
برسیم و به آن یک جمله عمل کنیم . زنده و پاینده ایران جانم فدای ایران. نویسنده ستار
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر