۱۳۹۰ مرداد ۳۰, یکشنبه

گفتاری در رابطه با فراخوان آقای بروجردی از وکلای بین المللی مدافع حقوق بشر

کار و حرفه هر وکیل منصف، حمایت و حراست از حقوق موکل است. آنگاه که موکل توان و امکان دفاع از حقوق قانونی خود را نداشته باشد، لاجرم دست به دامان وکیلی عادل میشود تا در عرصه حقوقی حق وی را مطالبه نماید. بنابر این به منظور تحقق خواسته های آزادی خواهانه ملت ایران و پی گیری حقوق پایمال شده آسیب دیدگان استبداد مذهبی در طی 33 سال گذشته، در گام نخست باید طرح دعوی توسط وکلای مستقل و خبره به منظور ارجاع به محاکم قضایی و وجدانی بشریت انجام شود.
در این راستا با توجه به فضای بسته و ناعادلانه قوه قضائیه رژیم حاکم بر ایران و انسداد ابواب پیگیری های حقوق زندانیان سیاسی و عقیدتی، لازم است که وکلای بشر دوست و فعال در زمینه حقوق بشر، فکری اساسی در جهت استمداد و نجات جان آنها نمایند. مثلا با ایجاد کانونی مستقل و متشکل از وکلای مجرب و خیرخواه، به جمع آوری اسناد و دلائل نقض فاحش حقوق زندانیان بپردازند و این مدارک را رسما به نهادها و مراکز احقاق حق بین المللی ارائه دهند.
این فراخوان ندائی است به تمامی وکلا تا با توجه به تعهدات و سوگندهای حرفه ای خود در حالی که شاهد نقض مستمر و سیستماتیک حقوق بشر در ایران هسنند آرام نگیرند و احساس مسئولیت نمایند.
و از سوی دیگر خواست آقای بروجردی جدائی دین از دولت است که قبل از ایشان هم از سوی برخی شخصیت های برجسته عنوان شده و یک ضرورت انکار ناپذیر در حیات سیاسی و اجتماعی مردم ایران می باشد، بزرگانی مثل آیت الله سید حسین طباطبایی بروجردی و آیت الله سید کاظم شریعتمداری وآقای شاپور بختیار و .... در زمان خود مدافعین این فکر بودند. امروز آقای بروجردی پس از دو دهه مبارزه و تلاش در راه تبلیغ و نشر این اندیشه و در حالی که پنجمین سال حبس خود را سپری کرده است با همه وجود بر مواضع خویش پا فشاری می کند و در این راه پدر و مادر خود را از دست داده و خانواده اش آواره و هوادارانش در فشار هستند. به جاست که از سوی وکلای بین المللی و جامعه جهانی، خواست ایشان به عنوان یک نیاز حیاتی برای آزادی ایران دنبال شود. هر نوع کمک به ایشان به منزله پاسداشت همه زحماتی است که بزرگان گذشته در راه تحقق صلح و نفی استبداد دینی و گسترش دموکراسی متحمل شده اند.
اکنون نیاز فوری به تصویب قطعنامه ای لازم الاجرا برای حذف دین از حکومت بیش از هر زمان دیگر حس می شود. همان طور که ایشان در نامه ای که از درون زندان خطاب به شانزدهمین اجلاس حقوق بشر اشاره کرده بودند:



"جامعه جهانی یک مجموعه به هم پیوسته است و حل بحران های فرا منطقه ای و برقراري دمکراسی و صلح در سراسر دنیا، بدون تشریک مساعی همگان مقدور نخواهد بود. لذا انتظار می رود سریعا کمیته ای از حقوقدانان و کارشناسان بین المللی تشکیل شود که با استناد به شواهد و مدارک واقعی از آنچه در ایران و خاورمیانه می گذرد، نتایج سوء ناشی از حاکمیت دینی را بررسی نموده و راهکارهای عملی جهت صدور قطعنامه ای در سازمان ملل متحد، با موضوع جدائی دین از حکومت را پیگیری نمایند".
و از آنجا که قطعنامه های سازمان ملل ابتدا با پیشنهاد اعضای آن سازمان به عنوان پیشنویس تنظیم می شود و برای طرح چنین موضوعی لازم است که یک وکیل بین المللی از طرف ایشان و سایر زندانیان مخالف استبداد دینی، این درخواست را با دولتها و نهادهای ذی نفوذ مطرح کنند باشد که اینگونه تلاشها گامی موثر در گسترش آزادی، صلح و دموکراسی در جهان باشد

در همین رابطه رادیو فردا مصاحبه خانم شیرین فامیلی  با دکتر رویا عراقی را در مجله شامگاهی دقیقه 13:36 پخش کرد



فراخوان آقای بروجردي از وكلاي بين المللي مدافع حقوق بشر
            
وكلاي بين المللي مدافع حقوق بشر؛

سلام اين زنداني خواهان جدائي دين از حكومت را از شکنجه گاه اوین بپذيريد

همانطور که استحضار دارید زندانيان عقيدتي سياسي در ايران به دلايلي از قبيل اعتراض به نقض گسترده حقوق بشر و دفاع از صلح، ‌آزادي و دمكراسي، بازداشت می گردند. سپس در دادگاه هاي فرمايشي بر پايه كيفرخواست هاي ناعادلانه و بدون حضور وكلاي آزاد و خبرنگاران مستقل محاكمه می گردند. رسانه هاي خبري و جرايد وابسته به حکومت نيز با انتشار اخبار دروغ و شايعات بي اساس همواره آنها را مورد ترور شخصيت قرار می دهند.
این زندانیان بی پناه به دليل پايداري بر اعتقادات بحق و صلح طلبانه شان، شكنجه هاي جسمي و روحي بسياري را در بندهاي انفرادي و عمومي متحمل می شوند و عوامل حکومتي براي وادار کردن آنها به اعتراف هاي ساختگي در زندان، انواع فشارهاي شكننده را وارد می آورند به طوری که به انواع بيماریهاي حاد و مزمن مبتلا گردیده و صدمات جسماني جبران ناپذيري بر اعضا و جوارحشان وارد شده است و به هيچ عنوان مصونيت جاني ندارند. چنین موارد سنگين نقض حقوق بشر، در حالي صورت مي گيرد كه مسئولين حکومت ايران از ورود گزارشگران ويژه حقوق بشر سازمان ملل متحد و ناظران بين المللي حقوق بشر به ايران ممانعت به عمل مي آورند.
اینجانب بار ديگر از جامعه جهاني و تمامي وكلاي بين المللي مدافع حقوق بشر، درخواست مي كنم كه هرچه سريعتر وكالت بنده و ديگر زندانيان عقيدتي سياسي در ايران را برعهده گيرید و گزارش محروميت از حقوق قانوني و شكنجه هاي وارده بر ما را كه در خفقان و بايكوت خبري محصور شده، به اطلاع رسانه هاي آزاد جهان برسانید و از طريق نهادهاي عالي قضائي و مجامع بين المللي به وي‍ژه سازمان ملل متحد، شكوائيه هاي ما را رسما پيگيري نمائید.




زنداني مخالف استبداد ديني                

 سيد حسين كاظميني بروجردي              

ایران ، زندان اوين ، مرداد ماه 1390 ، آگوست 2011






۱۳۹۰ مرداد ۱۰, دوشنبه

به بهانه دهم مرداد، پنجاه و چهارمین زاد روز آقای بروجردی در پنجمین سال زندان و شکنجه


فعالین حقوق بشر ودمکراسی در ایران: آقای سید حسین کاظمینی بروجردی در حالی پنجاه و چهارمین بهار عمرش را آغاز می کند که از نظر جسمی و سلامتی در وضعیت بحرانی قرار دارد. این زندانی آزاد اندیش و مخالف ولایت فقیه 5 سال است که در زندان به دور از خانواده و عزیزان، تحت انواع شکنجه های روحی و جسمی قرار دارد.
رژیم ولایت فقیه از این روحانی سازش ناپذیر به شدت بیم دارد و او را یکی از جدی ترین دشمنان خویش می داند چرا که او ریشه اصلی استبداد را نشانه گرفته است و بیش از بیست سال است که این مبارز مردمی و دگراندیش، هوشمندانه به مبارزه و تلاش برعلیه استبداد و استحمار ملت به نام دین پرداخته و شجاعانه بر مواضعش اصرار ورزیده است، فلذا به علت فعالیتهای مستقل و افشاگرانه اش در برگزاری سخنرانی ها و نوشتن مقالات متعدد در اعتراض به استفاده ابزاری از دین توسط روحانیون دولتی، هماره تحت پیگرد و اذیت و آزار وزارت اطلاعات و دادگاه ویژه روحانیت قرار داشت.
اینک در حالی ولادت این مبارز آزادیخواه را گرامی می داریم که سلامتی و جوانی و زندگی پر بار اما پررنجش برای پيگيري مطالبات به حق مردم تحت ستم ایران، در شرف نابودی کامل قرار دارد و در این مبارزه نفسگیر با استبداد، والدینش به قتل رسیده، خانواده اش فروپاشیده و اموالش مصادره گرديده اند. امید است به زودی شاهد نابودی استبداد و رهایی ملت ایران از شر استبداد نعلین باشیم.

در همدردي با همبنديهاي اينسو و آنسوي ديوار

اي هم‌قفس ، اي هم‌نفَس ، ما در قفس ، واي از نفَس
او در قفس ، رفت از نفَس ، يك فوج آهو در قفس
طوطي ، چو آمد در قفس ، الكن شد از اين قفل خس
يك همهمه در اين قفس ، كو صاحب قطع نفَس
يك ملتي اندر قفس ، تقويم عصري بي‌نفَس
سوز و گدازم در قفس ، آئين پاكم بي‌نفَس
من خانه سازم در قفس ، بيرون شوم از اين نفَس
من ناله كردم در قفس ، آواره كردم اين نفَس
صدپاره كردم اين قفس ، آزاده كردم اين نفَس
ني معبدم، ني مسجدم ، عاري شد اندر اين قفس
اشكم نگر ، خون جگر ، جوشد به فقدان نفَس
روزت گرامي ، شير ما ، افتاده‌اي اندر قفس
*
از غلظت زجر و تعب ، وامانده‌اي از هر نفَس
مي‌رفت موج ارجعي ، از آسمان اين قفس
مي‌زد همي سيد به سر ، قلبم جدا شد از نفَس

زندان اوين
مرداد86 ، سيد حسين كاظميني بروجردي
در سخت‌ترين احوال عصبي و دردناكترين شرايط جسمي
* اشاره دارد به روزهاي مهم در تقويم مبارزات تمامي استبدادستيزان كه در اسارت به سر مي‌برند