۱۳۹۰ دی ۲, جمعه

باید در برابر این رژیم آگاه تر بود

آقای بروجردی مبارزه و کمپین خود را از داخل زندان ادامه می دهد و در مقابل ولی فقیه از موضع آزادیخواهانه خود کوتاه نمی آید. این امر باعث شده است که این زندانی عقیدتی به شدت مورد آزار و اذیت ماموران رژیم قرار گیرد.هر روز به یک شکلی ، روز دوشنبه هم آنها به جای انتقال او به بیمارستان و بستری کردن ایشان، لباسها و داروهای وی را علیرغم سرمای شدید داخل زندان اوین و بیماری درد شدید کلیه و قلب او گرفته اند و حقوق اولیه اش را سلب کرده اند. با این حال این زندانی حاضر به سازش نیست و به همین دلیل به تازگی رژیم ستمدینی دوباره شروع به انتشار اعترافات این زندانی عقیدتی در شبکه های اجتماعی کرده است که بعضی از دوستان به اشتباه به نظرشان آمده که این اعتراف تازه است. در صورتی که این همان اعتراف پخش شده از برنامه 20:30 سال 85-86 می باشد که رژیم بارها و بارها از آن استفاده می کند. چند نکته در این باره بود که گفتن آن خالی از لطف نیست.

اولا این اعترافات ساختگی است و متن فیلم دستکاری شده است. گذشته از این آقای بروجردی بیش از 20 سال است که برای جدایی دین از حکومت تلاش می کند، آیا در این اعترافات شنیده شد که من اشتباه کردم؟ حکومت دینی بهتر است؟ یا گفت ولایت فقیه در اسلام داریم؟ ما باید هوشیار تر از این باشیم. آقای بروجردی آنها را به سخره گرفته است و در مقطع خاصی برای نجات جان بازداشت شدگان مبارز در درگیری های مهرماه 1385 که به جرم محاربه قرار بود حکم اعدام در مورد آنها صادر شود، حاضر شد اعترافات نمایشی نماید تا حکم آنها کاهش یابد و بعضی از آنها را آزاد سازند.

لیکن در مورد مواضع خود به هیچ وجه کوتاه نیامده است و نمی آید. این زندانی عقیدتی یک محقق دینی است که با استفاده از دین و مبانی اثبات شده دین به دنبال آزادی است و رساله ای به نام آزادی را نوشته و در زندان نیز نوشتاری تحت عنوان رد ولایت فقیه داشته و نوشتاری دیگر تحت عنوان دموکراسی و نامه های بسیار به شخصیت های مختلف جهان و دعوت به یاری مردم ایران در دفاع از حقوق بشر و افشای ماهست رژیم ارسال کرده است. چرا ما این نمونه تلاش های ایشان را نمی بینیم و آن اعتراف ساختگی رو در نظر می گیریم؟!

بعضی با آخوند مشکل دارند و بدون شنیدن حرفهایش محکومش می کنند در حالی که آخوند یعنی محقق دین مثل محقق در علوم ، باید اشراف داشته باشد به دین و مسائل آن. اگر مردم ما گول آقای خمینی رو خوردند و این اشتباه 33 ساله را کردند آیا باید محققین دینی را از بین برد؟ و یا ندیده گرفته شود؟ نه! باید فکر مردم عوض شود، مردم باید فکرشان تغییر کند و نگذارند دیکتاتوری بر آنها حکومت کند. دوستان باید در برابر این رژیم آگاه تر بود و در واکنش به فعالیت های هدفدار آنها بازیچه نشویم.

ثانیا آقای بروجردی در تمام دوران حبس روی اعتقاداتش ثابت قدم ماند. در حالی که وقتی در تظاهرات بعد از سال 88 ما شعار می دادیم "شعار نسل فردا، دین از سیاست جدا" همه بر این باور بودیم که حکومت دینی نمی خواهیم. ولی متاسفانه افرادی به عنوان سخنگوهایی این حرکت که به خارج از کشور رفتند، گفتند که قابل اجرا نیست و مردم ایران حکومت دینی می خواهند و... مردم سکوت کردند آیا این سخنگوها در زندان و زیر شکنجه بودند ؟! یا ما مردم عادت به اشتباه داریم؟! الان بحث این می شود که در انتخابات شرکت بشود یا نه ؟ آیا هنوز بعد از این همه کشتار و هزینه ای که مردم دادند به این نتیجه نرسیدیم که انتخاباتی در کار نبوده و نیست و این همه تبلیغات این رژیم بوده و ما فقط فکر می کردیم که کسی رو انتخاب می کنیم ؟ اگر کمی آگاه تر باشیم و تلاش کنیم که فکرها رو ارتقا بدیم و آگاه کنیم، ایران ما ایرانی آزاد خواهد بود.

۱۳۹۰ آذر ۵, شنبه

دلایل برکناری آقای جمشید چالنگی از نگاه بینندگان

برکناری آقای جمشید چالنگی در آستانه ششمین سال شروع به کار برنامه تفسیر خبر و در حالی که این برنامه میلیونها بیننده را به خود جذب کرده بود و از معدود برنامه های ارزشمند صدای آمریکا محسوب می شد، موجی از شگفتی را در میان بینندگان و مخاطبان این رسانه برانگیخت.
پس از حذف ایشان از برنامه تفسیر خبر، موجی از شایعات و حدسیات در میان همگان و حتی به طور ویژه در میان روزنامه های داخل جمهوری اسلامی و نشریات حکومت ولی فقیه رواج یافت. گو این که آنها از مسوولین صدای آمریکا پاسخگوتر بودند و حتی بیشتر از روسای این رسانه می دانستند چه اتفاقی افتاده است و علت برکناری ایشان چیست.
در ادامه این ماجراها سکوت معنی دار مسوولین صدای آمریکا و سایر مجریان و دست اندرکاران این رسانه نشان داد که برکناری آقای چالنگی یک موضوع مرموز و پیچیده است که آنها نمی توانند دلایل قانع کننده ای برای بینندگان این رسانه و به ویژه مخاطبان این برنامه داشته باشند.
لیکن آنچه که از رایزنی ها و مذاکرات پشت پرده عوامل رژیم در سازمان نایاک و مقامات ولی فقیه در طی سالیان گذشته به بیرون درز کرده است، نشان می دهد پروژه تغییر جهت و تغییر رویکرد هر چه بیشتر در صدای آمریکا و تبدیل آن از یک رسانه واقع گرا به یک رسانه ملاحظه کار و خنثی در مقابل اخبار جنایات و خباثت های روزافزون حکومت ولی فقیه، با برکناری آقای چالنگی به اوج خود رسیده است و دعوت از چهره های منفور و ضد ملی برای شرکت در برنامه تفسیر خبر به عنوان میهمان خود گویای این واقعیت بود که مسوولین این رسانه در واقع نوعی خودفروختگی در مقابل طمع ورزی رسانه ای ولی فقیه و بی توجهی به خواسته های بینندگان معترض را در دستور کار قرار داده اند.
در طی این سالها که برنامه تفسیر خبر پخش می گردید، هزاران نفر از مردم مبارز و آزادیخواه ایران از میان قشرهای مختلف توسط رژیم استبدادی ولایت فقیه سرکوب و راهی زندان شدند که به جز در برنامه تفسیر خبر با اجرای آقای چالنگی، هیچ اشاره ای به وضعیت آنها در سایر برنامه ها نمی شد.
در هنگامی که جنبش خونین مردم ایران با از خودگذشتگی جوانان غیور این مرز و بوم، خیابان های شهرهای مختلف کشور را فرا گرفته بود و فریاد مرگ بر دیکتاتور فضای ایران را فرا گرفته بود، انسانیت و اصول حرفه خبرنگاری حکم می کرد مسوولین صدای آمریکا تا بیشترین حد ممکن اخبار مبارزات مردم ایران را منعکس کنند و امید برای رسیدن به دموکراسی و آزادی را در جوانان مبارز زنده نگه دارند. لیکن همگان شاهد بودند که تنها در برنامه تفسیر خبر با اجرای آقای چالنگی صحنه هایی از تصاویر ارسالی از طرف بینندگان پخش می شد و در سایر برنامه ها نوعی سکوت معنادار و یا پخش اخبار غیر مرتبط و انحرافی به چشم می خورد.
این روند در دو سال اخیر به شدت اوج گرفت و به جایی رسید که آقای چالنگی تنها و یک تنه در مقابل رژیم ولایت فقیه ایستادگی می کرد. به حدی که حذف او در دستور کار رژیم ولی فقیه و لابی های آنها و عوامل نفوذی آن در صدای آمریکا قرار گرفت و حاضر شدند حتی به قیمت فاش شدن ارتباط آنها با عوامل نفوذی شان در صدای آمریکا، این میهن پرست مبارز را از سر راه بردارند.
روند حذف این انسان آزاده با تغییر نامناسب وکاهش غیر منطقی زمان برنامه آغاز گردید و حضور ایشان در این برنامه به کمتر از دو ساعت در هفته رسید.
در نهایت علیرغم اعتراضات بینندگان و مخاطبان صدای آمریکا، این خبرنگار وارسته از ادامه کار در برنامه خودش منع شد و رسوایی بزرگی برای مسوولین صدای آمریکا و شخص رامین عسگرد در پی داشت. از طرف دیگر برکنار آقای چالنگی خوشحالی زائدالوصفی در میان رسانه های ایران از جمله روزنامه کیهان که جایگاه جنایتکاران و بازجویان سرکوبگر وزارت اطلاعات است برانگیخت.
به این ترتیب با بررسی این رویدادها می توان علل اصلی برکناری آقای چالنگی را در مخالفت و تنفر ایشان با نظام سرکوبگر و استبدادی ولی فقیه در ایران و سازش ناپذیری این مدافع انسانیت در دفاع از مبارزات مردم ایران و حس میهن پرستی این مرد بزرگ برشمرد.
رسوایی روزافزون رژیم ولی فقیه در سطح جهان، به زودی واقعیت های زیادی را برملا خواهد ساخت و چهره پلید و خیانت بار دشمنان این مرز و بوم که در رسانه های فارسی زبان نفوذ پیدا کرده اند بیش از پیش آشکار خواهد گردید. 

۱۳۹۰ آذر ۴, جمعه

گزارشی از اقدامات غیر قانونی و شکنجه علیه زندانیان عقیدتی سیاسی در جمهوری اسلامی ایران

توضیح: این متن شامل موارد نقض حقوق بشر در برخورد حکومت ولایت فقیه با دستگیرشدگان و زندانیان، به درخواست آقای سید حسین کاظمینی بروجردی و بر اساس گزارش های ارسالی و مشاهدات مستقیم ایشان از درون زندان های مختلف ایران گردآوری شده و زیر نظر خانم دکتر رویا عراقی معاون ایشان در امور حقوق بشر تنظیم گردیده است.
در تنظیم این گزارش، خشونت ها و مجازاتهایی مد نظر قرار گرفته که در قوانین کیفری و جزایی جمهوری اسلامی برای مجازات زندانیان عقیدتی سیاسی تعریف نشده است. حتی خود مسئولین قضایی و گردانندگان حکومت نیز همواره منکر وجود چنین اقداماتی بوده اند، ولی همگان مطلع هستند که از آغاز انقلاب تا کنون، چنین رفتارهای غیر انسانی وجود داشته است و همه زندانیان قدیمی و جدید گزارش های تکان دهنده ای در این باره به نهادهای مدافع حقوق بشر و رسانه های آزاد، ارائه کرده اند که در آرشیو سایت های اینترنتی، خبرگزاری ها و نهادهای رسمی مدافع حقوق بشر موجود است. بدیهی است اگر حکومت ولایت فقیه با ورود آقای دکتر احمد شهید به ایران و بازدید ایشان از زندان ها و ملاقات با زندانیان و خانواده های آنها موافقت نماید، این مطالب مستقیما از زبان آنها شنیده خواهد شد. اهم موارد به شرح زیر است:
1. بازداشت متهمین بدون برگه های اخطاریه و احضاریه.
2. دستگیری افراد معمولا به شکل آدم ربایی و یا با هجوم ناگهانی نیروهای امنیتی و عناصر وزارت اطلاعات به محل کار و منازل متهمین و بدون ارائه حکم قضایی دادستان و هرگونه توضیح شفاف به متهم و دیگر حاضرین در صحنه انجام می گردد و وجهه متهم در میان اطرافیان و وابستگان او تخریب می شود.

3. هتاکی، ضرب و شتم و رفتارهای وحشیانه با متهمین به هنگام بازداشت و انتقال به زندان، در شرایطی که هنوز هیچ جرمی تفهیم و یا اثبات نشده است.
4. نگهداری غیر قانونی متهمین طی هفته ها و ماه های اول بازداشت در اماکن مخفی و سلول های انفرادی به طوری که آنها نتوانند حتی از زنده ماندن خود به خانواده های نگران و بحران زده خویش اطلاع دهند.
5. ارائه اخبار غیر واقعی، نگران کننده و استرس زا از سرنوشت متهم و عزیزان و سایر دستگیر شدگان همراه وی قرار دارد. همچنین اعمال انواع شکنجه های شدید جسمی و روحی دیگر برای شکستن مقاومت متهم و وادار کردن او به اعتراف های دروغین علیه خویش و دیگران که این اعترافات می تواند منجر به صدور حکم مجازات های بسیار سنگین شود.
6- وادار کردن متهم به پذیرش اقدامات ضد امنیتی، غیر قانونی و حتی مفاسد و انحرافات اخلاقی، برای تخریب وجهه اجتماعی و اخلاقی او.
7. تنظیم کیفرخواست های سلیقه ای، فرمایشی، ناعادلانه، غیرمنطقی و سنگین به گونه ای که حتی خود دادستان ها و دادیارهای تنظیم کننده، قادر نیستند در هیچ مصاحبه و مناظره ای برای توجیه مجازات هایی که درخواست کرده اند، از تصمیمات خود دفاع نمایند.
8. در راستای تهیه کیفرخواست ها، تحقیقات منصفانه صورت نمی گیرد و صرفا مقاصد پنهانی حکومت برای حذف مخالفین و ایجاد رعب و وحشت در جامعه مبنا قرار می گیرد و برای توجیه افکار عمومی به نوشته ها و اعتراف های متهمین که زیر شکنجه از آنها اخذ شده استناد می شود.
9. در کیفرخواست های صادره، به قوانین و تبصره هایی استناد می شود که مفاهیمی عام را در بر می گیرد و ربطی به عملکرد واقعی متهم ندارد. انتقادهای ساده از نظام و یا ابراز عقیده هایی متفاوت با حکومت گرچه خواست مشترک اکثریت جامعه نیز باشد، مترادف می شود با اتهاماتی از قبیل " محاربه با خدا"، "اقدام علیه امنیت ملی"، "اقدام به براندازی"، "نشر اکاذیب به قصد تشویش اذهان عمومی"، "جاسوسی"،" ارتباط با دول متخاصم" و ..... که برای آنها مجازات های بسیار سنگین و بی رحمانه از قبیل اعدام و حبس های طولانی مدت، درخواست می شود.
10. صدور حکم توسط قاضی، قبل از تفهیم اتهام و بدون اینکه متهمین از کمترین فرصت ممکن برای دفاع از خود در برابر اتهامات وارد شده در دادگاه، برخوردار باشند.
11. محرومیت از حق داشتن وکیل آزاد.
12. برگزاری دادگاه در پشت درهای بسته و بدون حضور نمایندگان رسانه ها و خبرگزاری ها.
13. محاکمه بدون حضور هیئت منصفه.
14. متهمین هیچگاه اجازه مناظره و حتی صحبت معمولی با شاکیان اصلی خود که معمولا رهبر انقلاب و یا گردانندگان بلند پایه حکومت هستند را پیدا نمی کنند و حتی اجازه گفتگو با دادستان ها و قضاتی که حکم حبس های طولانی مدت را صادر کرده اند را نمی یابند و به جای آن، با افراد رده پایین که صرفا مامور به اهانت و آزار و شکنجه هستند مواجه می شوند.
15. ممانعت از دسترسی به اسناد واقعی موجود در پرونده ها و به جای آن، دادن اخبار دروغ به خبرگزاری ها و ترویج شایعات کذب علیه موقعیت اخلاقی، اجتماعی و علمی متهمین و جلوگیری از انشتار آثار قلمی آنها.
16. تخریب و ترور شخصیت متهمین توسط رسانه های جمعی و جراید وابسته به حکومت.
17. نگهداری متهمین در سلول های انفرادی و همچنین اعمال محدودیت شدید بر علیه آنها در بندهای عمومی، به گونه ای که نتوانند با بیرون از زندان ارتباط برقرار کنند و در برابر ترور شخصیت حکومتی از هویت و عقاید خود دفاع کنند.
18. نبود تامین جانی لازم و انتقال به بندهایی که زندانیانی با جرایم خطرناک قرار دارند.
19. انتقال به بندهای شلوغ و ناامن و بهره گیری از تاکتیک ایجاد تشنج و درگیری های ساختگی برای آسیب رساندن به متهم که بعضا خونین و مرگبار است.
20. نگهداری محکومین در زندان هایی که ساختمان و تاسیسات آن فرسوده و آسیب دیده است و منجر به بروز ضايعات عضوي و جسمي و یا بیماری های مرگ آور می شود.
21. نگهداری زندانیان در سرما و گرمای شدید بدون امکانات مناسب از قبیل آب گرم در زمستان و تجهیزات سرمایشی و تهویه در تابستان.
22. تغذیه نامناسب، استفاده از مواد غدایی تاریخ مصرف گذشته و آلوده که منجر به بیماری، ضعف مفرط، لاغری و حتی مرگ زندانی می شود.
23. محدودیت در ملاقات و تماس تلفنی زندانی با اعضای خانواده و قطع شدن مکرر ملاقات و تماس تلفنی به بهانه های مختلف.
24. رفتارهای خصمانه، هتاکی و فحاشی برخی از مامورین و نگهبانان در درون زندان بدون اینکه نظارتی بر رفتار آنها وجود داشته باشد.
25. برخوردهای غیر قانونی، بی ادبانه و دور از عرف مامورین با خانواده های زندانیان در سالن های ملاقات.
26. تهاجم نیروهای امنیتی با گاز اشک آور و باتوم و شوکر و اعمال انواع تنبیه های بدنی و پایمال کردن کمترین حقوق اولیه و انسانی زندانیان در برابر هر اعتراض ساده ای.
27. جلوگیری از امضای طومارهای اعتراضی زندانیان برای ارسال به نهادهای بین المللی مدافع حقوق بشر، آن هم در موارد مشخصی که همه زندانیان، در مورد رفتارهای وحشیانه مامورین اتفاق نظر دارند.
28. عدم برخورداری از حق داشتن پزشک مستقل و مورد اعتماد.
29. عدم رسیدگی های پزشکی مناسب، نبود داروی کافی، فقدان درمان تخصصی، مخالفت با بستری شدن زندانیان در بیمارستان های مجهز و آسیب رساندن به اعضای حساس بدن به گونه ای که باعث مرگ در زندان و یا بروز بیماری های مزمن و لاعلاج می شود که در دراز مدت و حتی پس از آزادی، منجر به زمین گیر شدن و مرگ می شود.
30. عدم صدور مجوز مرخصی های استعلاجی و استحقاقی برای زندانیانی که سال های طولانی بدون حتی یک روز مرخصی، تحت بازداشت بوده اند و در اثر شکنجه به انواع بیماری ها ی روحی و جسمی مبتلا شده اند.
31. مصادره اموال و لوازم شخصی، مدارک مهم و دست نوشته هایی که نتیجه سال ها تحقیق و کنکاش زندانی عقیدتی سیاسی در موضوعات مختلف مورد نیاز جامعه است.
32. اخذ تعهدات غیر منطقی و وثیقه های سنگین برای چند روز مرخصی استحقاقی و استعلاجی.
33. نابودی آینده شغلی و اجتماعی زندانی بدلیل ثبت سوء پیشینه در پرونده وی.
34. بی تفاوتی مسئولین قضایی به نگرانی های ناظرین داخلی و بین المللی حقوق بشر نسبت به سرنوشت زندانیان و ارائه گزارش های صد در صد دروغ به افکار عمومی.
35. محرومیت کامل زندانیان از دیدار با ناظرین و گزارشگران حقوق بشر، نمایندگان خبرگزاری ها، کمیته بین المللی صلیب سرخ و پزشکان بدون مرز.
36. عدم پاسخگویی به شکایات و نامه های زندانیان و خانواده های آنها.
37. اعمال رفتارهای بسیار وحشیانه از قبیل تعرض جنسی به زندانیان یا نوامیس آنها که فشارهای مخرب روحی و عصبی آن تا آخر عمر باقی می ماند.
38. بی توجهی به نیازهای عاطفی و مالی خانواده زندانیان به حدی که منجر به بروز بحران های روانی و خسارت های غیر قابل جبرانی از قبیل فروپاشی خانواده وآوارگی افراد تحت تکفل می شود.
39. دستگیری و شکنجه دوستان، هواداران و اعضای خانواده زندانی جهت تحت فشار گذاشتن ایشان و وادار ساختن زندانی به سکوت و عدم اعتراض و یا شرکت در مصاحبه های ساختگی در تلویزیون.
40. تهدید و حتی بازداشت غیر قانونی وکیل زندانی به جرم دفاع از حقوق موکل خویش.

در یک کلام: محروم نگه داشتن زندانیان بی پناه از دستیابی به حداقل حقوق اولیه خویش و قرار دادن او در شرایط مرگ تدریجی و بی تفاوتی مسئولین ذیربط به تمامی تعهدات انسانی و قانونی.
با سپاس، آبان 1390 ، نوامبر 2011
رویا عراقی، زندانی سیاسی سابق و معاون آقای سید حسین کاظمینی بروجردی در امور حقوق بشر

رونوشت:
آقای دکتر احمد شهید، گزارشگر ویژه شورای حقوق بشر در امور ایران
دیده بان حقوق بشر سازمان ملل
سازمان عفو بین الملل
سازمان گزارشگران بدون مرز
فدراسیون بین المللی دفاع از حقوق بشر
کمیته بین المللی صلیب سرخ
سازمان پزشکان بدون مرز
کمپین بین المللی حقوق بشر ایران
مجمع جهانی حقوق بشر
برگرفته از بام آزادی

۱۳۹۰ آبان ۲۰, جمعه

طرح سوال از رئیس جمهور طرح گروه فتنه ؟ یا بی کفایتی ؟

درود بردوستان سایتها را نگاه میکردم و اخبار را میخواندم ناگهان مطلبی دیدم  وخواندم که باعث تعجب من شد ! در خبرگزاری خبر آنلاین آمده بود به نقل از آقای جواد کریمی) نماینده مشهد وکلات( در مشهد اظهار داشت: با توجه به مدارک و اسناد مربوط به جریان فتنه سال 88 و منشأ آن، طرح سوال از رئیس‌جمهور طرحی از پیش تعیین شده و با نیات و مقاصد سیاسی مشخص انجام گرفته است.

نماینده مردم مشهد و کلات در مجلس شورای اسلامی طرح سوال از رئیس‌جمهور را پنجمین تاکتیک این جریان در راستای ضربه‌زدن به نظام دانست و افزود: جریان فتنه پس از انتخابات با تاکتیک‌هایی چون حضور نیافتن در مراسم تنفیض، ترک مراسم تحلیف، عدم تشکیل کابینه و ایجاد وقفه در حرکت قطار دولت، بحران‌ها و شورش‌های پس از انتخابات 88 و در نهایت با پنجمین تاکتیک خود یعنی طرح سوال از رئیس‌جمهور در راستای بحث کفایت رئیس‌جمهور، سعی در تخریب دولت و نظام داشته است.

عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس شورای اسلامی طرح سوال از رئیس‌جمهور را طرحی از قبل طراحی شده دانست و اظهار داشت: طراحان و عاملان این طرح از قبل آماده‌سازی‌ها و اقداماتی انجام داده بودند و در مدت زمانی که رئیس‌جمهور خانه‌نشین شد، فرصت مناسبی برای طرح این مسأله به دست آوردند.
بله دوستان این نماینده با هوش و ذکاوت مجلس به این نتیجه از مداراک و اسناد به دست آمده رسیده که طرح  سوال از رئیس جمهور کار جریان فتنه است . حیفم آمد جواب این نماینده مجلس را به عنوان یک ایرانی ندهم .  اول میگویم که آقای جواد کریمی نماینده مشهد وکلات این مجلس که هیچ کاری نتوانست بکند. جز آنکه الان دانه به دانه عوامل اختلاس از داخل همین مجلس بیرون میایند،همان اسامی که اقای احمدی نژاد میخواست از جیبش بیرون بیاورد خودشان از جیب اقای احمدی نژاد بیرون امدند، بطوریکه همدستی با اعضاء هیئت دولت داشته اند در چپاول خزانه کشور ایران هیچ کوتاهی نکرده اند .یعنی ما میتوانیم بگوییم جیب اقای احمدی نژاد مجلس شورای اسلامی بود . و طرح سوال از ریاست جمهوری را هم با تهدید آقای رئیس جمهور جمع کردید اقای احمدی نژاد گفته اگر بخواهم( حرف بزنم سوراخ موش گران میشود) .  اما حالا برویم سراغ حرفهای شما 1. آقای کریمی اگرراست میگویید چرا آن اسناد را افشا نمیکنید تا بدانیم چگونه فتنه گران میخواستند  احمدی نژاد را استیضاح کنند؟.2. از دربان در مساجدتان تا رهبرتان همه یک صدا از واکسینه شدن نظام از فتنه وفتنه گران حرف میراندید ، در هر منبر وهر محفلی سخنرانیها میکردید. حال چگونه عوامل فتنه توانستند طرح سوال از رئیس دولت بی کفایت شما را بریزند؟.3.آقای کریمی یکی از هنرها وخصلتهای  رئیس جمهور شما دروغگویی است مثل خود شما که دروغ میگویید . مثال آقای رئیس جمهورکه میخواست پول نفت را بر سر سفره های مردم بیا ورد و فاصله فقیر وغنی را کم کند .اما نه تنها پول نفت برسر سفره مردم نرسید بلکه نفت را بر سفره مردم ریخت ومردم را از بوی نفت از خوردن نان خالی هم محروم کرد . فاصله فقیر تا غنی را از فرش تا عرش رساند .به طوریکه خبر میرسد در رستوران گردون برج میلاد بستنی به قیمت( 250 هزارتوما ن  با روکش طلا ) عده ایی میخورند .وهر پرس عذا به مبلغ (350هزارتومان) سرو میشود .غافل از انکه خانواده ها از خرید یک بستنی (200تومانی) برای کودک خود عاجزند .حقوق ماهیانه یک کارگر طبق وزارت کار مبلغ (330هزارتومان ) است بعدان طرف در دولت بی کفایت آقای احمدی نژاد عده ایی هر پرس غذایشان (350هزار تومان ) است  و.......بسیار ازاین گرفتاریها برای مردم است .که از حوصله نوشتن وخواندن به دور است دومین خصلت رئیس جمهور بی کفایت شما و اطرافیانش اختلاس وچپاول اموال وپولهای ملت ایران است، در دوران زمامداری این آقا بشکه نفت به بیش از (100دلار ) رسید چیزی جز فقر و فلاکت بیشتر نصیب مردم نشد ودر زمان پایین امدن قیمت نفت هم همانطور مردم در سختی وتنگنا افتادند وهرروز روزگارشان بدتر از روز قبل .اما جیب عوامل دولت هر روز پر تر از روز قبل وکسر بودجه دولت ومعلوم نبودن محل سرازیر شدن این پولها طرف دیگر ماجرا . ماجرای اختلاس در مناطق آزاد ، ماجرای اختلاس در شرکت بیمه که به پرونده (میدان فاطمی )مشهور شد ومعاون اول دولت نیز در ان دست داشت ،میلیاردر شدن اقای محصولی و....................تا الان که اختلاس (3000هزار میلیاردتومانی) بازار داغ به جان هم افتادن شما ها شده، آنهم نه برسر چرا اختلاس شده بلکه چرا دیگری بیشتر برده ومن کمتر وماجرای مدرک تقلبی وزیر کشور هیئت دولت ................تا الان که به مدرک معاون اول هیئت دولت هم رسیده . آقای کریمی نماینده مجلس آیا فتنه گران پول نفت را بالا کشیدند ؟ آیا فتنه گران پرونده (میدان فاطمی ،اختلاس در بودجه دولت ، اختلاس در مناطق آزاد) و....بسیاردیگررا بوجود آوردند؟ که الان اسناد ومدارک دارید ؟ آیا فتنه گران مدرک تقلبی داشتند و برسر کار بودند .آیا فراررئیس بانک ملی هم کار فتنه گران بود ؟خانه نشین شدن رئیس جمهور بخاطر دعوا برسر تعویض وزیر بود یا برسر فتنه گران ؟ وشما نگران این هستید دراین شرایط منطقه استیضاح رئیس جمهور صلاح نیست چون ایران الگو جهان است ! اول آنکه شما دستتان دریک  کاسه است واستیضاحی درکار نیست بعد شما راست میگویید جمهوری اسلامی الگو است در منطقه وشکی درآن نیست البته (در اختلاس، دزدی ، تروریست پروری و......) آیا بازداشت معاون بانک مرکزی و تهدیدکردن آقای احمدی نژاد به افشاگری وگفتن بازداشت معاون بانک مرکزی نامردی است کار فتنه گران بوده آیا این طریقه سخن گفتن یک رئیس جمهور است آیا گفتن در جواب احمدی نژاد به اینکه بعضیها لات بازی درمیاورند از دهان رئیس مجلس کار فتنه گران است واین طریقه سخن گفتن یک سیاست مدار ورئیس مجلس است؟ و خدمت شما بگویم در آخر بله من حرف شما را قبول دارم این کارها که به استیضاح  قلابی احمدی نژاد رسیده کار فتنه گران است البته  فتنه وفتنه گررا باید ببینیم هرکس در چه میبیند .اگرکسانی که برای احقاق حق خود اعتراض میکنندو یا به  این بی بندوباریها در اداره مملکت انتقاد میکنند  فتنه گر بدانیم از نظر من صحیح نیست . از نظر من فتنه گر  کسانی هستند که از آب گل آلود ماهی میگیرند، اختلاس میکنند، دروغ میگویند، وعده های کذب میدهند، دم از آزادی در ایران میزنند وسرکوب میکنند، بخاطر برسر قدرت ماندن دست به شکنجه، قتل، زندان و.............میزنند وبا ظلم وستم بر مردم ایران حکمرانی میکنند و تمامی منابع مادی و معنوی ایران را مرز نابودی رساندند.آقای کریمی دولت احمدی نژاد نه از دسیسه بلکه از فساد به استیضاح رسید که آن را هم جرات عملی کردن نداشتید .بد نیست سری به سخنان مطهری وباهنرو.............از نماینده گان فعلی مجلس بزنید.    زنده وپاینده ایرانی وایران جانم فدای ایران . نویسنده ستار ولاله

۱۳۹۰ آبان ۱۲, پنجشنبه

جوابیه ایی به نامه 143 فعال سیاسی


درود بر دوستان . چندی قبل 143 تن از فعالان سیاسی کشور که عده ایی از آنان  در زندان میباشند با نوشتن نامه ایی به( آقای سید محمد خاتمی ) با گلایه کردن از وضعیت کنونی تاکید برشرایطی که آقای خاتمی گذاشته کردند . خلاصه متن نامه اینگونه است : 

  به نام خدا

حضرت حجت الاسلام سیدمحمد خاتمی

با سلام و آرزوی تندرستی و توفیق شما

همچنان‌ که به‌ خوبی می‌دانید، مردم میهن عزیز ما ایران در برابر شرایط پیچیده و سختی قرار داده شده‌اند. در حوزه اجتماعی انحطاط اخلاقی و بر باد رفتن سرمایه‌های اجتماعی، گسترش روزافزون فساد، فزون طلبی و سوء استفاده‌های کلان، بنیان جامعه را به‌ شدت تهدید می‌کند. از این گذشته اعمال سیاست‌های اجتماعی غیر قابل دفاع جامعه را به‌ سوی فروپاشی سوق داده و به سقوط ارزشهای اجتماعی و گسترش روزافزون انواع جرایم و مشکلات اجتماعی منجر شده است. در حوزه اقتصادی، اعمال سیاستهای نادرست موجب شده هر روز نسبت به روز پیش از آن وضعیت معیشتی مردم سخت‌تر، رشد اقتصادی پایین‌تر، زیرساخت‌ها در معرض تلاشی بیشتر و فساد در ساختارهای موجود گسترده‌تر شود. در عرصه سیاسی نیز تسلط نظامیان و مقامات امنیتی موجب شده که علاوه بر انسداد سیاسی، جمع کثیری از حامیان عدالت و آزادی راهی زندانها شوند و حداقل حقوق شهروندی آنان نقض شود. در عرصه بین‌الملل نیز به علت ندانم‌کاریهای مسئولان و تعارض و تناقض در موضع گیری ها و عدم توجه آنان به شرایط جهانی پس از جنگ سرد، روند انزوای ایران تشدید و منافع ملی کشور در معرض مخاطره قرار گرفته است.

در چنین شرایطی و زیر نفوذ و سلطه روزافزون مقامات نظامی و امنیتی در همه ارکان اجرایی، قضایی و تقنینی، حاکمان وعده برگزاری انتخابات آزاد می‌دهند و انتظار دارند مردمی که امید هرنوع تغییر و بهبود در زندگی خود را از دست داده اند، پای صندوق‌های رای بروند تا آراء‌شان در قربانگاه طالبان انحصاری قدرت ذبح شرعی شود............................

بر این اساس، ضمن تاکید بر ضرورت ادامه تلاش برای تعامل و متقاعد کردن مسئولان امر به پذیرش حق حاکمیت مردم بر پایه اصول مصرح قانون اساسی و تن دادن آنان به تامین حداقل شرایط برای برگزاری انتخابات آزاد، سالم و منصفانه، به‌صراحت اعلام می‌کنیم، در صورت ادامه وضع موجود، کمترین چشم‌انداز روشنی برای صیانت از آرای مردم و برگزاری انتخابات آزاد، سالم و منصفانه وجود نخواهد داشت

حال اینجانب به عنوان یک ایرانی  از این فعالان سیاسی سوالاتی دارم ؟. 1. شما عزیزان به اینجانب بگویید نه تنها قبل از سال 88حتی در دوران زمامداری اقای خاتمی به قول خودتان عصر (اصلاح طلبی ) آیا شرایط اجتماعی ،اقتصادی وامنیتی مردم مناسب بود؟ .2 .آیا درزمان قبل ازسال 88 و دوره خود آقای خاتمی عصر اصلاح طلبی حقوق شهروندی لگد مال نمیشد ؟  فعالان رابه جرم اظهار نظر در زندانها زیر بدترین شکنجه ها قرار نمیدادند؟ نمونه اش ماجرای کوی دانشگاه ،بازداشتگاه توحیدزندانی شدن وشکنجه شدن فعالان سیاسی و............3.آیا در زمان دوره آقای خاتمی اجازه شرکت آزادانه به تمام احزاب سیاسی برای شرکت درانتخابات نظام داده میشد؟  اصلا برمیگردیم به زمان روی کار آمدن این حکومت آیا از همان اولین روز به قدرت رسیدن حکومت همین 2حزب (اصولگرا) و اصلاح طلب بود؟ آیا احزاب ملی، توده ایی، مجاهدین خلق، و ......... انواع و اقسام احزاب نبودند برای به زیر کشیدن حکومت شاه وآوردن دموکراسی و بعدبخاطر جنگ قدرت و زیاده خواهی شما هر روزیک حزب و یک گروه را به یک بهانه و یک انگ و یک مارک از گردونه حکومت بیرون کردید؟4. شما که دم از آمدن نظامیان برسرکار میزنید سری به سابقه خود بزنید ببینید .اکثر شما در نهادهای امنیتی ونظامی بوده ایید یانه؟ والان دم از کدام شرایط و برای کدام انتخابات(انتصابات) میزنید  ؟ 5.کدام انتخابات که نه تنها در این چند سال گذشته بلکه درطی این 32سال انتخاباتی نبوده جز( انتصابات ) . حال نگران  قربانی شدن رای مردم هستید.مگر غیر ازاین بوده همیشه تعدادی را انتخاب میکنید و جلومردم میگذارید که رای بدهند؟ 6.دم از کدام آمدن نظامیان به عرصه قدرت میزنید آیا در طی این 32سال به جز نظامیان کس دیگری برسر کاربوده؟نمونه اش سابقه خودتان که در ارگانهای نظامی امنیتی بودید.7.ایا غیر از این است دراین  32سال  نه تنها رای مردم، بلکه خود مردم نیز قربانی بازیهای سیاسی شما شدند .8 . شما که دم ازاجرای عادلانه  قانون میزنید در طی این 32سال یک نمونه مثال بزنید که اجازه تجمع ازادانه  به مخالف خود را داده باشید؟ حتی در دوره عصر (اصلاح طلبی ) یک نمونه را مثال بزنید که در ان با تجمع کننده گان برخورد نشده باشد ؟ حال صحبت از کدام شرط وشرکت در کدام انتخابات (انتصابات) است ؟ 9.تاکید برکدام تلاش وتعامل با مسئولان برای پذیرش حق حاکمیت مردم میکنید؟ونگران کدام قربانی شدن رای مردم هستید ؟اگر به شما اجازه فعالیت داده شود برای شرکت وسهم داشتن در قدرت  دیگر رای مردم به قربانگاه نمیرود؟ واگر به شما اجازه داده نشود برای شرکت در انتخابات (انتصابات)رای مردم به قربانگاه میرود؟.؟ در اخر مطلب خودم به عنوان یک ایرانی  اعلام میکنم اقایان این بساط شرط وچانه زدن راجمع  کنید ،وبخاطر منافع شخصی وحزبی خود با بازیهای سیاسی این مردم رافریب ندهید.و شرکت  برای کدام انتخابات (انتصابات) خونهای به ناحق ریخته مردمان برروی زمین چه میشود؟ آیا همه این هزینه ها برای تغییر رئیس جمهور بود؟عمر و زندگی عزیزانی که در زندان سر کرده اند و عمر را به سر میرسانند چه میشود؟ این همه ظلم که برمردم رفته است چه میشود............؟ انتخاباتی نیست که مردم آزادیخواه ایران درآن شرکت کنند ،اینکه شما میگویید (انتصابات) است وهیچ انسان ایرانی آزادیخواهی زیر بار آن نمیرود.  زنده وپاینده ایرانی وایران جانم فدای ایران .    نویسنده ستار ولاله

۱۳۹۰ مهر ۲۸, پنجشنبه

تازیانه بر نسیم آزادی !؟


درود بر دوستان .  چندی است که نظام جمهوری اسلامی  باب جدیدی را باز کرده برای رعب و وحشت در دل مبارزان ! و آن هم این تازیانه زدنهای وحشیانه و بصورت خشونت آمیز است که تا بحال بر پیکر دو عزیز این وطن آقایان پیمان عارف وامین نیایی فر وارد آمده  است .هر چند که این امر یا از این نوع حرکتها در نظام جمهوری اسلامی امر مذ مون  به سابقه است .اما ایندفعه روش انجام این نوع خوی وحشیگری است که بر پیکر این عزیزان تازیانه ها را وارد میکنند .وبدون در مان ومراقبت ان عزیزان را به حال خود رها میکنند . و با این امر میخواهد نوعی ترس و دلهره وخودشکستگی در روحیه مبارزان ایران زمین بیندازند . غافل از آنکه آقایان در خواب هستند و نمیدانند که نه تنها این نوع رفتار وحرکات ترسی در دل مبارزان این مرز وبوم ندارد بلکه افتخاری بر افتخارات این عزیزان می افزاید ، و این  حرکات سران نظام  نشانه خود شکستگی و استیصال و ناتوانی، سردرگمی در برخورد با این مبارزان است . وشما آقایان  بدانید شلاق بر پیکر نسیم آزادی ایران میزنید .ایا دربرابر نسیم ایستادند وتازیانه بر نسیم زدن حرکت نسیم را متوقف میکند ؟ایا نسیم مسیر خود را تغییر میدهد با تازیانه که بر او وارد میشود؟  پس بدانید هر مبارز این مرزو بوم یک نسیم آزادی است و با اتحاد آنها طوفانی بر میخیزد که شما و دودمان شما را به باد خواهد داد. و اثری از شما برجای نخواهد ماند . خود این را دانسته اید و بخاطر همین است که آخرین حربه های خود رابکار میبرید .اما بدانید این حربه شما هم راه به جایی نمیبرد و جز شکست دیگری ارمغانی برای شما ندارد. نمونه اش جوان مبارز عزیز آقای عارف که با آمدن شیرینی در روز ملاقات بین خانواده های زندانی سیاسی، باعث روحیه دادن به خانواده زندانیان و خود زندانیان شد و ترس و رعب و وحشتی در دل شما انداخت . به صورتیکه ایشان را برای مدتی بازداشت کردید. حال سخنی با آقای احمدی نژاد دارم، آقای احمدی نژاد این عزیزان به اسم توهین به شما تازیانه خورده اند ومیخورند و شما هم در دورویی و دروغگویی کم نظیر هستید و با گفتن من راضی نیستم و..........مظلوم نمایی میکنید .اگر حرف و یا اعتراض یک مبارز به نظر مقامات نظام توهین برشما برداشت میشود و جرمش خوردن تازیانه است .توهین شما به میلیونها ایرانی با گفتن خس وخاشاک و...........چند ضربه تازیانه دارد؟ .سخن آقای علم الهدی که میلیونها مخالف را گوساله و بزغاله میخواند چند ضربه تازیانه دارد؟ و تک تک شما سران که درلفافه و مستیقیم و غیر مستقیم مشغول توهین کردن به مردم ایران  به اسم ارازل و اوباش و فتنه گر واشوب طلب و..............هستید چند ضربه تازیانه دارد؟ کدام بیشتر بی حرمتی وبد دهانی را از سر گذرانده اید .مبارزان عزیز ایران زمین .یا شما سران جمهوری اسلامی ؟ کدام واجب  تازیانه خوردند هستند؟در حکومت جمهوری اسلامی .کجا محکمه عاد لی هست که شما را محاکمه کند؟ چه کسی میتواند بخاطر توهین به میلیونها ایرانی برشما حکم جاری کند؟  حال سخنی دارم خدمت مبارزان واپوزیسیون که هنوز به یکپارچگی نرسیده اند .ایا وقت ان نرسیده که روبروی گستاخی این اقایان موضع سخت تری بگیریم ؟هنوز وقت اتحاد وگذشتن از من وبه ما تبدیل شدن نرسیده ؟ تا بحال در این 32سال هزینه پرداختی توسط مردم ومبارزین کم بوده؟ ایا ظلمی که به زندانیان میشود وفشار روحی روانی که بر ان عزیزان میاورند این فریاد را در دل شما نمیدهد که به اتحاد برسیم ؟خانم نسرین ستوده از ملاقات محروم است ،اقای سحرخیز بخاطر رفتن به بیمارستان باید اعتصاب غذا کند ،کوهیار گودرزی ناپدید شده است ،مادر کوهیار در زندان است، آقای بروجردی و آقای طبرزدی در وضعیت جسمی مناسبی نیست و....................هزاران هزار از این نو مثالها است آیا هنوز وقت محکم ایستادن نرسیده ؟ چقدر دیگر هزینه باید پرداخت کرد ؟ وتا کی این هزینه باید پرداخت شود؟ آنهم بخاطر اختلافات جناحی و باز در آخر به سران نظام جمهوری اسلامی این توصیه را میکنم که با این حرکات نه تنها راه به جایی نمیبرید.، بلکه خود را هر روزسرعت خود را در سراشیبی سقوط بیشتر میکنید.ومیگویم اگر وجدانی درون شما است انصاف بدهید کدام لایق تازیانه خوردن هستید؟ مبارزان ایرانی که انتقاد از عملکرد نا صحیح شما دارند ؟ یا شما که روبروی حرف حق مبارزان ومخالفان خود از گفتن هیچ کلمه زشتی  شرمی ندارید؟   نویسنده ستار ولاله
ای مفتــــــــی شهـــــــــــر از تــــــو بیــدارتـــــریــــم          بــا ایـــــن همـــــه مستی ز تــــو هشیارتـــــریــــم
تـــو خـــون کســــــان نوشـــــی و مــــا خـــون رزان          انصـــــــــــاف بـــــــــــده کــــــــــــدام خونخــــوارتریم
گوینـــد کـــــه دوزخـی بـــــود عــــــــاشـق و مـست
گوینـــد کـــــه دوزخـی بـــــود عــــــــاشـق و مـست


گوینـــد کســـان بهشت بـا حــــــــــور خــوش است          مــن می گویـــــــــم کــه آب انگــــــور خــوش است
ایـــن نقـــــــد بگیــــــر و دست از آن نسیـــه بـــــدار          کـــــــآواز دهـــــــــل شنیــــــدن از دور خــوش است
این می چه حرامیست که عالم همه زان میجوشد          یــــک دستــــه بـه نــــــابــــودی نــــامش کوشنــــد
آنـــــان کـه بـــــر عاشقــــــان حــــــرامـش کردنــــــد          خــــود خلــــــوت از آن پیـالـــــه هـــا مـی نوشنــــد

۱۳۹۰ مهر ۲۷, چهارشنبه

خوابيم ، بيدار شويم. مستيم، هوشيار شويم . ترس است، قهار شويم


درود بر دوستا ن
آقاي دكتر عزت الله سحابي فوت كرد ند !؟  خانم هاله سحابي در تشيع جنازه  پدر خود به شهادت رسيد ند!؟آقاي رضا هدي صابر وآقاي دليرصا ني دراعتراض به شها دت خانم هاله سحابي، دست به اعتصاب غذا زدند!؟ آقاي هدي صابردربهداري زندان اوين ،مورد ضرب وشتم قرارگرفت !؟ آقاي هدي صابر درزندان اوين به شهادت ميرسد!؟ 64زنداني بند 350اوين درشهادت نامه ايي، ضرب وشتم آقاي هدي صابررا تاييد ميكنند!12تن اززندانيان سياسي بند350 اوين به علت اعتراض به شهادت اقاي هدي صابر از تاريخ28خرداد دست به اعتصاب غذاي نامحدود زدند و.......................... خانم نسرین ستوده زندانی میشود، ازدیدار اعضاء خانواده محروم میگردد.پیمان عارف شلاق میخورد، آقای حشمت الله طبرزدی از دسترسی به دارو محروم است و........................... بله دوستان روزي نيست كه ازاين خبرها به گوش ما نرسد .  روزي  نيست  كه خبري  ازبازداشت ، زنداني،  شكنجه شدن ، اعتصاب غذا ، يا شهادت  يك  فعال  سياسي  ،  مد ني ،  اجتماعي ، عقيدتي ،  وغيره  نشنويم . آيا تا به  حال  يك  سوال  ازخود  پرسيده ايم ؟ فقط يك  سوال؟ آنهم چرا؟  فقط همين  يك  كلمه را ازخود پرسيده ايم  چرا آن  عزيزان اين همه رنج  وسختي  رابه جان ميخرند ؟! واين عزيزان ازما چه  ميخواهند؟  با  اين  كارهاي  خود   چه  چيز  را ميخواهند  به ما  بفهمانند؟  2سوال است  و 2 جواب .  شايد  عده ايي  بگويند:  به ما چه  ربطي  دارد.  كارسياست  است. ما نه اين طرف  هستيم  نه انطرف ، ما  زندگي  خودمان  را  ميكنيم. باكسي  كاري  نداريم .    اما  من در اين  مطلب  ثابت  ميكنم  كه  در حكومت  ديكتا تور  وخودكامه ، انسان  بي طرف  وخنثي  وجود  ندارد،  ونميتواند  انسان بيطرف  وخنثي  باشد .   كسانيكه  ميگويند : ما كاربه سياست  نداريم وبيطرف  هستيم .   آيا  اعتياد  درخانه  شما  نيست؟ در  همسايگي شما  نيست ؟  درمحله شما نيست ؟  ايا فقر وفحشا  كه  هزاران  جرم و  جنايت  مياورد،  درخانه  شما نيست ؟  درهمسايگي   شما نيست ؟ در  محله شما  نيست ؟  ويا  اين  خطرها به زندگي  شما  نزديك  نيستند ؟  ميخواهم  باوركنم  اين  خطرها  ازشما  وخانواده شما  دور هستند  و  شما  از اين  خطرها  مسون  مانده ايد !  آيا  ميتوانيد هرلباسي كه بخواهيد  بپوشيد  وآزادانه  در خيابان  راه  برويد؟  آيا  ميتوانيد  هر طور  كه دوست  داريد زندگي  كنيد ؟  آيا امنيت   داريد هر  وقت  كه خواستيد  خانواده اتان  رابيرون  بفرستيد  ومطمئن  باشيد   مشكلي پيش نميايد؟  با اطمينان ميگويم  نه  نميتوانيد ! نه ميتوانيد  ازخطرهاي  دسته اول كه نام  بردم  دوري  كنيد، نه ازخطرهاي  دسته دوم !؟  نمونه اخرش  تجاوزبه  زنهايي  كه دريك جشن  تولد در  خميني شهر اصفهان  بودند،  يا تجاوز 10 نفر به خانمي  دركاشمر ، قتل درپل مدیریت ، قتل روح الله داداشی و................... از اين  نمونه  خبرها  ميتوانيد  درطي  روز  بسيار بشنويد .  آيا  اين  اشخاص  سياسي  بودند  مخالفت  خود  را  با  نظام  اعلام  كردند .  پس  ميبينيد در  حكومتهاي  خودكامه  كسي  بيطرف  يا خنثي  نميتواند  باشد !؟ در  اين  حكومتها مردم  به  3دسته  تقسيم  ميشوند:  1- دسته ايي كه قدرت  دردست دارند وظلم  ميكنند.  2- دسته ايي  كه ظلم  ميبينند وخود را فريب ميدهند،  كه به  ما  ربطي  ندارد . 3- دسته ايي  كه ظلم را ميبينند  جلو آن  مي ايستند  و  هم  از  حق  خود  دفاع  ميكنند  وهم  ازحق  انسانهاي  به  ظاهر  بيطرف هستند   وهم  تاوان ندانم  كاري  آنها را  با  زندان  وشكنجه  خود  ميدهند ، و گاه  تاوان  انسانهاي  بيطرف  را  با  جان  خود  پرداخت ميكنند .   حالا جواب   سوالهاي  اول  به  دست  ميايد ، كه  دليل تحمل آن همه  سختي  از طرف  ان عزيزان  چيست ؟   انها   نميخواهند  بيطرف  وخنثي  باشند ، نميخواهند  بازيچه  باشند  به  دست  خودكامگان  ،   ميخواهند بازيگر  باشند وقدرت بازيچه  كردن  مردم  را از  ظالمان  بگيرند . اينگونه  اگر ظلم  ميبينند،  روبروي  ظلم  مي ايستند ، وسيلي  اگر  ميخورند،  با  مبارزه  خود  سيلي  به  صورت ظلم  ميزنند . برعكس  انسا نهاي  خنثي ، سيلي  اگر  ميخورند خود  را  به  ناداني  ميزنند و باعث  ظالم ترشدن  دسته  اول ، يعني  قدرت  پرستان  ميشوند  وكار  خود را  به  تو  سري   خوردن و حتي   تا   مرگ  تدريجي  ميرسانند .  اين جواب   چرا اول ، كه  چرا  اين  مبارزان  روبروي ظلم  ميايستند .    جواب  چرا  دوم،  كه  بااين كار  خود حتي  در  زندان   چه چيز  را  ميخواهند به ما  بفهمانند ؟  اين  عزيزان  به انسانهاي  به  ظاهر  خنثي  ميخواهند  بفهمانند  در  برابر ظلم  بايد  ايستاد  چه  در  آزادي  چه  در زندان  حتي  با  گذشتن  ازجان  ،  ونبايد  ازظالم ترسيد،  چون  ترس  ازظالم  باعث  ظالم تر  شدن  ظالم  ميشود.    پس  عزيزان  خود  را  فريب  ندهيم   با  جملات  به  ما  ربطي  ندارد  ما  كاره ايي  نيستيم !؟  چون  درحكومت  ظلم  بيطرفي  معنا  ندارد  يا  ظلم  را  به  جان  ميخري  ونابود  ميشوي ، ويا  روبروي  ظلم  مي ايستي  و نابودش  ميكني .    جواب چرا  دوم  هم اين  است  در  برابر  ظلم  در  ازادي ،  در  زندان  بايد  مبارزه  كرد  حتي به قيمت جان   دوستان  بيدارشويم  كه  ديگران  تاوان  خواب  ما راندهند.   آن  عزيزان   ميگويند:  خوابيد  بيدارشويد،  مستيد  هوشيار  شويد ،   در  ترسيد  قها ر  شويد به اميد  برخواستن  ديگري  نباشيم  خودبرخيزيم . اگر  من  برخيزم،  تو  برخيزي،  همه  بر  ميخيزند.اگر من بنشينم،  تو  بنشيني ،  پس  چه كس  برخيزد؟  چه  كس  برخيزد  و با  اين  دشمن  خونخوار  بستيزد  ؟
نويسنده ستارولاله

۱۳۹۰ مهر ۲۶, سه‌شنبه

سردرگمي مردم ، كم كاري و ناهماهنگي ميان احزاب داخل واپوزيسيون خارج از كشور


درود  بردوستان .
مدت  32 سال است  مردم  ايران  حكومتي  برسر  خود  اوردند ، كه  گمان   ميگردند  ، با  امدن  اين  حكومت  از  دست  حكومت  سلطنتي  نجات  پيدا  كردند ، وديگر  هم  دنياي اباد  خواهند  داشت  هم  اخرت  اباد ؛  غافل ازانكه  چنين نشد ،  نه  تنها دنياي  مردم  اباد  نگرديد  بلكه  اخرت  مردم  نيز  نابود  شد .   در اين مدت  32  سال  عده  زيادي  از  گروهها  واحزاب  ومبارزان  چه  وابسته  به  طيف  وجناح   خاص  چه مستقل  مشغول  مبارزه شدند .  اما ثمره اين  مبارزات     باعث  از  هم  پاشيده  شدن  احزاب  وياخنثي  شدن  احزاب  ،    دستگيري ، شكنجه ، و  زنداني  شدن  وحتي  كشته  شدن   و تبعيد  اجباري  مبارزان   گرديد .   مشكل كار  واين  مبارزه  32 ساله  كجاست ؟  نبود  مردم  درصحنه  مبارزه ؟  يا هماهنگ  نبودن  احزاب  داخل  بااحزاب خارج ؟  ويا كم   كاري  احزاب  واپوزيسيون  داخل  يا  خارج  ازكشور؟  به نظر  اين جانب  مشكل  مردم  نيستند  ، مردم  هربار نشان  داده اند  باهر  فراخوان  وهر جرقه ايي  درميدان  مبارزه حاضر  هستند ، براي  اين بودن  در صحنه  هزينه بسيار  پرداخت  كردند .  مشكل  اصلي  ، هماهنگ  نبودن  احزاب  داخل  با خارج  ازكشور  است  ، و تخصير  اصلي  دراين  ميان  به  عهده  احزاب  واپوزيسيون  خارج  ازكشور است .  دليل  خود راعرض  ميكنم :  حكومت  جمهوري  اسلامي  به  احزاب  وگروهاي  مخالف  خود  اجازه  نشست  و گردهمايي  براي  هماهنگ  كردن  نظرات   وگفتن  عقايد   خود  رانمي دهد ، و به  هركدام  ازاين  گروها  واحزاب  يك  مارك  ويك  انگ  زده  ، يا  انها را به  خارج  از كشور  رانده  ويا  داخل  كشور   انها را به  صورت  خنثي   دراورده  .  دراين  ميان  گروها  واحزاب  خارج  ازكشور  كه  اپوزيسيون  راتشكيل  ميدهند  ، هر  كدام  بخاطر  منافع  خود  ساز  خود  راميزند  ،هر  گروه  وحزبي  ميگويد  ، من  و ميخواهد  دا يه  دار رهبري  باشد ،  هرگروه  وحزبي  ميگويد  "من    وهيچ  گروه  وحزبي  نميخواهد  ازاين  يك  كلمه  بگذرد  ،  وبه  كلمه  "ما " يا  هما ن  اتحاد  برسد .    اقايان  براي  خانه ايي  كه  درحال  سوختن  است  بجاي  انكه  اول  اتحاد  پيدا  كنند براي  نجات  خانه  از نابودي وخاموش  كردن  اتش  شعله  ور   ، در  اين  ميان  هركدام  به  فكر  اين  است  كه اين  اتش  سوزي  تخصير  كه  بوده  وديگري  رامقصر  ميداند ، وبفكر  اين هستند كه  اگر  اين  اتش  خاموش  شد  ، چه  كس  مسئول   ، متولي  خانه  باشد  ، غافل  ازانكه  اين  خانه  درحال  سوختن  ونابودي  است  ، ابتدا  اتش  رابايد  خاموش  كرد  سپس  بفكر  بازسازي  ان  بود .  اقايان  بجاي  متحد  شدن  خود  وراه كار  نشان  دادن به  مردم  خود  هنوز  روي  كلمه  من بعد از32  سال  دعوا  دارند ، و  هر كدام  سعي  ميكنند  خود  راتنها  ناجي  نشان  دهند وديگران  رادنباله  رو  خود بدانند .  حال  دراين  ميان  جمهوري  اسلامي  ازاين  تفرقه  وچند دستگي  اپوزيسيون  نهايت  استفاده  راميكند ، دراين ميان  جمهوري اسلامي  به  حكومت  داري  خود  مشغول  است  ؛ و   مبارزان  را  دستگير ،  زنداني ،  شكنجه  و  به  سوي  مرگ  ميكشاند  .  اما  اگر  گروهاي   اپوزيسيون  تنها  ازاين  يك  كلمه ، " من"  بگذرند  وبه  اين  زمينه  ازتفكر  برسند  كه  براي  نجات  ميهن  اتحاد  لازم  است ، و  اتحاد  " ما"  بودن  رامي  خواهد نه  من بودن  ، ديگر  اين  همه  تاوان  مردم  ومبارزان نميدهند .  دراينجا  عقل  حكم  ميكند  ، رهبري  هركدام از  احزاب  اول  با  همديگر  به  اين  وحدت  نظر  برسند  كه  براي  نجات  ميهن اتحاد  پيدا  كنند  ،و هركدام  ازاحزاب  طرفداران  خود  را داخل  كشور  به  هماهنگي  برسانند  ،وطرفدارن  احزاب مردم  رابه  نوعي  از  اماده  سازي  براي  مبارزه برسا نند.   وتا  اپوزيسيون خارج  به  اين  نقطه  ازعقلانيت  نرسد  ، چيزي  جز دستگيري  مبارزان  ،    سردر گمي  مردم  در  خيابانها   و فرسايشي  شدن  اين  مبارزه  وخستگي  در  ميان  مردم  نصيب  نميشود . واين  نبود  هماهنگي  مردم  ومبارزان  براي  مبارزه  با  عناصر   خود  فروخته    براي  نظام  اسلامي  بيشترين  ثمره  رادارد ،   دستگيري مردم  ومبارزان  وانداختن  رعب  ووحشت  در  دل  مردم  بيشترين  سود  رابراي  حكومت  اسلامي  دارد .   پس  مردم  ومبارزان  داخل  تخصيري  ندارند . اين  تخصير  متوجه  مبارزان  واپوزيسيون  خارج  است ، كه  يك  رهبري  مبارزه  تشكيل  نميدهند  ، تا  لازم  به  دادن  اين  همه  تاوان  براي  هماهنگ  نبودن  مردم  ومبارزان  نباشد  .   به  عقيده  اينجانب  اگر  اپوزيسيون  خارج  از  كشور  در فكر وعقيده  ،  نجات  ميهن  است   بايد  دست  از  اين " منيتها"  بردارند  وباهم  بودن  راسرلوحه  كارخود  قرار  دهند ،   بااين  راه كار ميتوانيم  اميد  به رهايي داشته  باشيم  . درغير  اينصورت  ثمره ايي  كه  دراين  32  سال  مردم  به  دست  اوردند  همان  هم  به  نابودي  ميرود  ، واين  ثمره  جز  دستگيري  ،  شكنجه  زندان  وتبعيد  بيشتر  مبارزان  ومردم  نخواهد  بود . در اين ميان به عقيده  اينجانب  احزاب وگروهاي  خارج  ازكشور  خودرا به  يك  نظر  وعقيده  باهم  بودن  برسانند ،  دراين  ميان  هرحزب  وگروه  كه  ساز  خود  راميزند  بايد شناخته  شود وبه  مردم  شناسانده  شود،  واز جبهه  اتحاد  كنار  گذاشته  شده  شود .  تا دير  نشده  بايد  اقدام  كرد  وبه  اتحاد  رسيد  ونگذاريم  اين  ميان  مبارزان  ومردم  داخل  هزينه  سنگين تر از  اين  كه تا بحال  پرداخت  كرده  اند  بپردازند .   وگرنه  اين  مبارزه  رو  به فرسايشي  شدن  وخستگي   مردم  ميرود  وهزينه  دادن  بيشتر  مردم  ميشود  .  باتشكر ستارولاله