۱۳۹۰ شهریور ۱۲, شنبه

نقدي برسخنراني عيد فطر آقاي خامنه اي


آقاي خامنه اي در سخنراني عيد فطر امسال با تشكر از ملت ايران براي شركت در راهپيمايي روز قدس و بزرگ شمردن آن. گفتند: در اخر سال، انتخابات را داريم كه چالشهايي در جامعه ايجاد كرده و گفتند كه اين چالشها طبيعي است و هميشه در جامعه  بوده و اين چالشها دركشور ما بر عكس کشورهاي ديگر  و حتي كشورهاي پيشرفته كه با خباثتها و قتل و كشتار ها روبرو است كشور ما  خوب است و بايد مواظب  باشيم . و درباره قيامهاي مردم منطقه گفتند كه نبايد مردم بگذارند انقلاب آنان به دست بيگانگان بيفتد و گفتند : كسانيكه خود با قذافي بودند الان خود را مي خواهند صاحب انقلاب بدانند. و ايشان يادي از مردم بحرين كرد و دلسوزي براي مردم بحرين كرد و گلايه از اينكه حاكمان بحرين به وعده هاي خود به معترضين عمل نكردند .
من با اين مطلب خود به سخنراني آقاي خامنه اي نقدهايي دارم و به ايشان ميگويم آقاي خامنه ايي در مملكتي كه شما بر آن حكومت ميكنيد و در منبر نماز جمعه اش زده  شده  ولايت  فقيه  يعني  ولايت  رسول خدا و شما را تا جايگاه نيابت يا جايگاه رسول خدا بالا مي برند . خوب است  شما هم پاك سخن بگوييد دور از هرگونه دورويي تزوير، هر چند كه خود ميدانيد كه نه تنها جايگاه رسول خدا را نداريد و خود را از جايگاه يك حاكم  ظالم  پايين تر آورديد . اول آنكه در روز  راهپيمايي  قدس ملّت شركت  نكردند  و شركت  نمي كنند . بلكه  امت هميشه در صحنه  هستند كه شركت  ميكنند و امت مواجب  بگيران حكومت  هستند. امّا  ملّت  كساني  هستند كه  شما حق  اين  ملت را به  امت خود  ميدهيد  و اين ملت خون دل  ميخورند و دم برنمياورند. پس فرق  ملت  وامت  رابدانيد و دروغ نگوييد ملتي نيست كه براي شما  و يا بخاطر مواجب بگيران شما در فلسطين، بيرون بيايند. درباره چالش انتخابات گفتيد : درجامعه ما مانند جوامع ديگر نيست كه خباثت كنند . آقاي خامنه اي دروغ ميگوييد كار در نظام شما از خباثت گذشته و به وقاحت و فضاحت رسيده حال اگر ميدانيد و نميگويي و خود را به ندانستن ميزنيد . پس بدانيد دروغگو هستيد و اگر واقعا  نميدانيد ! و از سر ناداني  اين  سخنها را ميگوييد، بايد فاتحه براي اين  نظامي كه  شما  زمامدار آن  هستيد خواند . در حكومتي كه شما  زمامدار آن هستيد براي رسيدن  به قدرت از  تهمت گرفته تا لگدكوب كردن انسانيت  جا دارد و شما  خود  مسئول  اين  وضع  هستيد و نمونه اش خود شما الان ساليان سال است بر جايگاه سلطنت خود به اسم خدا و قرآن و پيامبر و.......... تكيه زديد و هيچكس حق ندارد به شما بگويد چكار ميكنيد و حاضر به دادن جايگاه خود نيستيد و از طرف مردم هم انتخاب نشديد بلكه با ريا و تزوير نشستيد بر قدرت شما اول خود را درست كنيد بعد صحبت از جامعه آرماني و خوب بودن حكومت خود كنيد . دوم  غصه انقلابها را خورديد از  جمله  ليبي و گفتيد کشورهاي غربي با  قذافي  بودند . آقاي  خامنه اي ساليان سال ليبي بخاطر انفجار هواپيما  بر فراز لاكربي تحريم بود از طرف غرب و رابطه با آنها نداشت و شما خود يار شفيق  قذافي بوديد و عكسهاي خود با  قذافي را  ميتوانيد در اينترنت  ببينيد. در جنگ با  عراق يكي از  جاهاي خريد اسلحه شما، ليبي بود و رابطه شما بعد از  نزديك شدن قذافي به غرب در چند سال  اخير  تيره  شد .  پس جا نماز آب نكشيد شما دستتان با  قذافي در يك كاسه  بود . سوم دل نگران مردم بحرين  بوديد امّا يادي از مردم  سوريه  نكرديد آقاي خامنه ایي  شما  كه  خود را نائب امام زمان و رسول خدا  ميدانيد چطور اين راه دورويي و ريا را براي خود هموار كرده ايد؟ پادشاه بحرين مردم خود را با گاز اشك آور سركوب ميكند . امّا شاگرد شما بشار اسد با تانك مردم خود را ساكت ميكند . نظاميان بحرين كودكي را با گلوله ميكشند . امّا نظاميان سوريه كودك 13ساله را شكنجه  ميدهند و الت تناسلي او را ميبرند. كدام كار  بدتر است؟ كار حاكم  بحرين بد، كار حاكم  سوريه بدتر، كار حاكم  بحرين زشت، كار شاگرد شما زشت تر ، كارحاكم  بحرين پست، كار شاگرد شما بشار اسد پست تر و حمايت شما بدترين و زشت ترين و پست ترين  نوع حمايت است . آقاي خامنه ايي به چه قيمتي دنيا را با آخرت عوض كرده ايد و الان ديگران را به راه  درستي  هدايت ميكنید . آن هم راه راست راهي است كه مورد تاييد شما باشد حتي اگر اشتباه  باشد. آقاي خامنه اي نه تنها حرفهاي شما را قبول ندارم  بلكه  ذره ايي ارزش براي آنها قائل نيستم چون ميدانم جز دروغ چيزي نمي گوييد . جز تزوير و ريا  چيزي  درون آن  نيست . آقاي خامنه اي عزيزان ما را در زندانها وسنگ فرش خيابانها  به خاك و خون  كشيديد ، با كمال وقاحت چشم بسته ايد و ياد مردم بحرين كه عوامل آشوبهايش دست در دست شما  دارند مي كنيد. عزيزان ما را در زندانها در زير بدترين شكنجه ها  قرار داده ايد بعد ياد ميكنيد از شكنجه شدن  مردم شيعه بحرين، تمام اين فجايع در زمامداري شما در كشور ايران عزيزمان اتفاق  افتاده است وچشم  خود را بسته ايد! باشد كه به زودي با چشمهايي باز خروش ملت را ببينيد و آن زمان براي ندامت و پشيماني بسيار دير و براي شما روزگار سخت خواهد بود زنده و پاينده ايراني و ايران جانم فداي ايران .
 نويسنده: ستار

اینک دهمین دوره به نصب خطری شد
سروده آقاي بروجردي به مناسبت دهمين دوره انتخابات رياست جمهوري
***
افسوس که دینم به دم شیخ، فنا شد ************آن مذهب جاوید، خراب از نی ما شد
ملا که خریدار قصور از سردین شد ********** ؛ بازار نبی سرد، ز احوال عبا شد
بنگر که زمستان به بهار آمد و دی شد******** ؛ بر گلشن و باغ وطنم ناله ز دل شد
شر بود قدمهای تو آخوند که میهن به عزا شد****  از نحسی عمامه تو خون به جگر شد
بهمن که به اشک همگان، جشن بپا شد ******* ؛ عیدی که خدا داد چه قحطی زسما شد
اینک دهمین دوره به نصب خطری شد ******** ؛ شورای نگهبان زده رنگی و خفا شد
از رای ولی امر، صدا خبری شد************ ؛ خیزید، ریاست به سرای خرکی شد
پالان خرش افتد و خورشید سیه شد********** ؛ طالع ز خمیرش برود زانکه ضرر شد
نفرین شده گانند، ز بس ظلم و ستم شد******** ؛ مهلت بزدودست خدا، لعنت حق شد
تبریک به ملت که افق، نهی قبا شد*********** ؛ تقویم نگارید که خودکامه فنا شد



آقای بروجردی-اوین،بهمن 87


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر