۱۳۹۰ مهر ۲۸, پنجشنبه

تازیانه بر نسیم آزادی !؟


درود بر دوستان .  چندی است که نظام جمهوری اسلامی  باب جدیدی را باز کرده برای رعب و وحشت در دل مبارزان ! و آن هم این تازیانه زدنهای وحشیانه و بصورت خشونت آمیز است که تا بحال بر پیکر دو عزیز این وطن آقایان پیمان عارف وامین نیایی فر وارد آمده  است .هر چند که این امر یا از این نوع حرکتها در نظام جمهوری اسلامی امر مذ مون  به سابقه است .اما ایندفعه روش انجام این نوع خوی وحشیگری است که بر پیکر این عزیزان تازیانه ها را وارد میکنند .وبدون در مان ومراقبت ان عزیزان را به حال خود رها میکنند . و با این امر میخواهد نوعی ترس و دلهره وخودشکستگی در روحیه مبارزان ایران زمین بیندازند . غافل از آنکه آقایان در خواب هستند و نمیدانند که نه تنها این نوع رفتار وحرکات ترسی در دل مبارزان این مرز وبوم ندارد بلکه افتخاری بر افتخارات این عزیزان می افزاید ، و این  حرکات سران نظام  نشانه خود شکستگی و استیصال و ناتوانی، سردرگمی در برخورد با این مبارزان است . وشما آقایان  بدانید شلاق بر پیکر نسیم آزادی ایران میزنید .ایا دربرابر نسیم ایستادند وتازیانه بر نسیم زدن حرکت نسیم را متوقف میکند ؟ایا نسیم مسیر خود را تغییر میدهد با تازیانه که بر او وارد میشود؟  پس بدانید هر مبارز این مرزو بوم یک نسیم آزادی است و با اتحاد آنها طوفانی بر میخیزد که شما و دودمان شما را به باد خواهد داد. و اثری از شما برجای نخواهد ماند . خود این را دانسته اید و بخاطر همین است که آخرین حربه های خود رابکار میبرید .اما بدانید این حربه شما هم راه به جایی نمیبرد و جز شکست دیگری ارمغانی برای شما ندارد. نمونه اش جوان مبارز عزیز آقای عارف که با آمدن شیرینی در روز ملاقات بین خانواده های زندانی سیاسی، باعث روحیه دادن به خانواده زندانیان و خود زندانیان شد و ترس و رعب و وحشتی در دل شما انداخت . به صورتیکه ایشان را برای مدتی بازداشت کردید. حال سخنی با آقای احمدی نژاد دارم، آقای احمدی نژاد این عزیزان به اسم توهین به شما تازیانه خورده اند ومیخورند و شما هم در دورویی و دروغگویی کم نظیر هستید و با گفتن من راضی نیستم و..........مظلوم نمایی میکنید .اگر حرف و یا اعتراض یک مبارز به نظر مقامات نظام توهین برشما برداشت میشود و جرمش خوردن تازیانه است .توهین شما به میلیونها ایرانی با گفتن خس وخاشاک و...........چند ضربه تازیانه دارد؟ .سخن آقای علم الهدی که میلیونها مخالف را گوساله و بزغاله میخواند چند ضربه تازیانه دارد؟ و تک تک شما سران که درلفافه و مستیقیم و غیر مستقیم مشغول توهین کردن به مردم ایران  به اسم ارازل و اوباش و فتنه گر واشوب طلب و..............هستید چند ضربه تازیانه دارد؟ کدام بیشتر بی حرمتی وبد دهانی را از سر گذرانده اید .مبارزان عزیز ایران زمین .یا شما سران جمهوری اسلامی ؟ کدام واجب  تازیانه خوردند هستند؟در حکومت جمهوری اسلامی .کجا محکمه عاد لی هست که شما را محاکمه کند؟ چه کسی میتواند بخاطر توهین به میلیونها ایرانی برشما حکم جاری کند؟  حال سخنی دارم خدمت مبارزان واپوزیسیون که هنوز به یکپارچگی نرسیده اند .ایا وقت ان نرسیده که روبروی گستاخی این اقایان موضع سخت تری بگیریم ؟هنوز وقت اتحاد وگذشتن از من وبه ما تبدیل شدن نرسیده ؟ تا بحال در این 32سال هزینه پرداختی توسط مردم ومبارزین کم بوده؟ ایا ظلمی که به زندانیان میشود وفشار روحی روانی که بر ان عزیزان میاورند این فریاد را در دل شما نمیدهد که به اتحاد برسیم ؟خانم نسرین ستوده از ملاقات محروم است ،اقای سحرخیز بخاطر رفتن به بیمارستان باید اعتصاب غذا کند ،کوهیار گودرزی ناپدید شده است ،مادر کوهیار در زندان است، آقای بروجردی و آقای طبرزدی در وضعیت جسمی مناسبی نیست و....................هزاران هزار از این نو مثالها است آیا هنوز وقت محکم ایستادن نرسیده ؟ چقدر دیگر هزینه باید پرداخت کرد ؟ وتا کی این هزینه باید پرداخت شود؟ آنهم بخاطر اختلافات جناحی و باز در آخر به سران نظام جمهوری اسلامی این توصیه را میکنم که با این حرکات نه تنها راه به جایی نمیبرید.، بلکه خود را هر روزسرعت خود را در سراشیبی سقوط بیشتر میکنید.ومیگویم اگر وجدانی درون شما است انصاف بدهید کدام لایق تازیانه خوردن هستید؟ مبارزان ایرانی که انتقاد از عملکرد نا صحیح شما دارند ؟ یا شما که روبروی حرف حق مبارزان ومخالفان خود از گفتن هیچ کلمه زشتی  شرمی ندارید؟   نویسنده ستار ولاله
ای مفتــــــــی شهـــــــــــر از تــــــو بیــدارتـــــریــــم          بــا ایـــــن همـــــه مستی ز تــــو هشیارتـــــریــــم
تـــو خـــون کســــــان نوشـــــی و مــــا خـــون رزان          انصـــــــــــاف بـــــــــــده کــــــــــــدام خونخــــوارتریم
گوینـــد کـــــه دوزخـی بـــــود عــــــــاشـق و مـست
گوینـــد کـــــه دوزخـی بـــــود عــــــــاشـق و مـست


گوینـــد کســـان بهشت بـا حــــــــــور خــوش است          مــن می گویـــــــــم کــه آب انگــــــور خــوش است
ایـــن نقـــــــد بگیــــــر و دست از آن نسیـــه بـــــدار          کـــــــآواز دهـــــــــل شنیــــــدن از دور خــوش است
این می چه حرامیست که عالم همه زان میجوشد          یــــک دستــــه بـه نــــــابــــودی نــــامش کوشنــــد
آنـــــان کـه بـــــر عاشقــــــان حــــــرامـش کردنــــــد          خــــود خلــــــوت از آن پیـالـــــه هـــا مـی نوشنــــد

۱۳۹۰ مهر ۲۷, چهارشنبه

خوابيم ، بيدار شويم. مستيم، هوشيار شويم . ترس است، قهار شويم


درود بر دوستا ن
آقاي دكتر عزت الله سحابي فوت كرد ند !؟  خانم هاله سحابي در تشيع جنازه  پدر خود به شهادت رسيد ند!؟آقاي رضا هدي صابر وآقاي دليرصا ني دراعتراض به شها دت خانم هاله سحابي، دست به اعتصاب غذا زدند!؟ آقاي هدي صابردربهداري زندان اوين ،مورد ضرب وشتم قرارگرفت !؟ آقاي هدي صابر درزندان اوين به شهادت ميرسد!؟ 64زنداني بند 350اوين درشهادت نامه ايي، ضرب وشتم آقاي هدي صابررا تاييد ميكنند!12تن اززندانيان سياسي بند350 اوين به علت اعتراض به شهادت اقاي هدي صابر از تاريخ28خرداد دست به اعتصاب غذاي نامحدود زدند و.......................... خانم نسرین ستوده زندانی میشود، ازدیدار اعضاء خانواده محروم میگردد.پیمان عارف شلاق میخورد، آقای حشمت الله طبرزدی از دسترسی به دارو محروم است و........................... بله دوستان روزي نيست كه ازاين خبرها به گوش ما نرسد .  روزي  نيست  كه خبري  ازبازداشت ، زنداني،  شكنجه شدن ، اعتصاب غذا ، يا شهادت  يك  فعال  سياسي  ،  مد ني ،  اجتماعي ، عقيدتي ،  وغيره  نشنويم . آيا تا به  حال  يك  سوال  ازخود  پرسيده ايم ؟ فقط يك  سوال؟ آنهم چرا؟  فقط همين  يك  كلمه را ازخود پرسيده ايم  چرا آن  عزيزان اين همه رنج  وسختي  رابه جان ميخرند ؟! واين عزيزان ازما چه  ميخواهند؟  با  اين  كارهاي  خود   چه  چيز  را ميخواهند  به ما  بفهمانند؟  2سوال است  و 2 جواب .  شايد  عده ايي  بگويند:  به ما چه  ربطي  دارد.  كارسياست  است. ما نه اين طرف  هستيم  نه انطرف ، ما  زندگي  خودمان  را  ميكنيم. باكسي  كاري  نداريم .    اما  من در اين  مطلب  ثابت  ميكنم  كه  در حكومت  ديكتا تور  وخودكامه ، انسان  بي طرف  وخنثي  وجود  ندارد،  ونميتواند  انسان بيطرف  وخنثي  باشد .   كسانيكه  ميگويند : ما كاربه سياست  نداريم وبيطرف  هستيم .   آيا  اعتياد  درخانه  شما  نيست؟ در  همسايگي شما  نيست ؟  درمحله شما نيست ؟  ايا فقر وفحشا  كه  هزاران  جرم و  جنايت  مياورد،  درخانه  شما نيست ؟  درهمسايگي   شما نيست ؟ در  محله شما  نيست ؟  ويا  اين  خطرها به زندگي  شما  نزديك  نيستند ؟  ميخواهم  باوركنم  اين  خطرها  ازشما  وخانواده شما  دور هستند  و  شما  از اين  خطرها  مسون  مانده ايد !  آيا  ميتوانيد هرلباسي كه بخواهيد  بپوشيد  وآزادانه  در خيابان  راه  برويد؟  آيا  ميتوانيد  هر طور  كه دوست  داريد زندگي  كنيد ؟  آيا امنيت   داريد هر  وقت  كه خواستيد  خانواده اتان  رابيرون  بفرستيد  ومطمئن  باشيد   مشكلي پيش نميايد؟  با اطمينان ميگويم  نه  نميتوانيد ! نه ميتوانيد  ازخطرهاي  دسته اول كه نام  بردم  دوري  كنيد، نه ازخطرهاي  دسته دوم !؟  نمونه اخرش  تجاوزبه  زنهايي  كه دريك جشن  تولد در  خميني شهر اصفهان  بودند،  يا تجاوز 10 نفر به خانمي  دركاشمر ، قتل درپل مدیریت ، قتل روح الله داداشی و................... از اين  نمونه  خبرها  ميتوانيد  درطي  روز  بسيار بشنويد .  آيا  اين  اشخاص  سياسي  بودند  مخالفت  خود  را  با  نظام  اعلام  كردند .  پس  ميبينيد در  حكومتهاي  خودكامه  كسي  بيطرف  يا خنثي  نميتواند  باشد !؟ در  اين  حكومتها مردم  به  3دسته  تقسيم  ميشوند:  1- دسته ايي كه قدرت  دردست دارند وظلم  ميكنند.  2- دسته ايي  كه ظلم  ميبينند وخود را فريب ميدهند،  كه به  ما  ربطي  ندارد . 3- دسته ايي  كه ظلم را ميبينند  جلو آن  مي ايستند  و  هم  از  حق  خود  دفاع  ميكنند  وهم  ازحق  انسانهاي  به  ظاهر  بيطرف هستند   وهم  تاوان ندانم  كاري  آنها را  با  زندان  وشكنجه  خود  ميدهند ، و گاه  تاوان  انسانهاي  بيطرف  را  با  جان  خود  پرداخت ميكنند .   حالا جواب   سوالهاي  اول  به  دست  ميايد ، كه  دليل تحمل آن همه  سختي  از طرف  ان عزيزان  چيست ؟   انها   نميخواهند  بيطرف  وخنثي  باشند ، نميخواهند  بازيچه  باشند  به  دست  خودكامگان  ،   ميخواهند بازيگر  باشند وقدرت بازيچه  كردن  مردم  را از  ظالمان  بگيرند . اينگونه  اگر ظلم  ميبينند،  روبروي  ظلم  مي ايستند ، وسيلي  اگر  ميخورند،  با  مبارزه  خود  سيلي  به  صورت ظلم  ميزنند . برعكس  انسا نهاي  خنثي ، سيلي  اگر  ميخورند خود  را  به  ناداني  ميزنند و باعث  ظالم ترشدن  دسته  اول ، يعني  قدرت  پرستان  ميشوند  وكار  خود را  به  تو  سري   خوردن و حتي   تا   مرگ  تدريجي  ميرسانند .  اين جواب   چرا اول ، كه  چرا  اين  مبارزان  روبروي ظلم  ميايستند .    جواب  چرا  دوم،  كه  بااين كار  خود حتي  در  زندان   چه چيز  را  ميخواهند به ما  بفهمانند ؟  اين  عزيزان  به انسانهاي  به  ظاهر  خنثي  ميخواهند  بفهمانند  در  برابر ظلم  بايد  ايستاد  چه  در  آزادي  چه  در زندان  حتي  با  گذشتن  ازجان  ،  ونبايد  ازظالم ترسيد،  چون  ترس  ازظالم  باعث  ظالم تر  شدن  ظالم  ميشود.    پس  عزيزان  خود  را  فريب  ندهيم   با  جملات  به  ما  ربطي  ندارد  ما  كاره ايي  نيستيم !؟  چون  درحكومت  ظلم  بيطرفي  معنا  ندارد  يا  ظلم  را  به  جان  ميخري  ونابود  ميشوي ، ويا  روبروي  ظلم  مي ايستي  و نابودش  ميكني .    جواب چرا  دوم  هم اين  است  در  برابر  ظلم  در  ازادي ،  در  زندان  بايد  مبارزه  كرد  حتي به قيمت جان   دوستان  بيدارشويم  كه  ديگران  تاوان  خواب  ما راندهند.   آن  عزيزان   ميگويند:  خوابيد  بيدارشويد،  مستيد  هوشيار  شويد ،   در  ترسيد  قها ر  شويد به اميد  برخواستن  ديگري  نباشيم  خودبرخيزيم . اگر  من  برخيزم،  تو  برخيزي،  همه  بر  ميخيزند.اگر من بنشينم،  تو  بنشيني ،  پس  چه كس  برخيزد؟  چه  كس  برخيزد  و با  اين  دشمن  خونخوار  بستيزد  ؟
نويسنده ستارولاله

۱۳۹۰ مهر ۲۶, سه‌شنبه

سردرگمي مردم ، كم كاري و ناهماهنگي ميان احزاب داخل واپوزيسيون خارج از كشور


درود  بردوستان .
مدت  32 سال است  مردم  ايران  حكومتي  برسر  خود  اوردند ، كه  گمان   ميگردند  ، با  امدن  اين  حكومت  از  دست  حكومت  سلطنتي  نجات  پيدا  كردند ، وديگر  هم  دنياي اباد  خواهند  داشت  هم  اخرت  اباد ؛  غافل ازانكه  چنين نشد ،  نه  تنها دنياي  مردم  اباد  نگرديد  بلكه  اخرت  مردم  نيز  نابود  شد .   در اين مدت  32  سال  عده  زيادي  از  گروهها  واحزاب  ومبارزان  چه  وابسته  به  طيف  وجناح   خاص  چه مستقل  مشغول  مبارزه شدند .  اما ثمره اين  مبارزات     باعث  از  هم  پاشيده  شدن  احزاب  وياخنثي  شدن  احزاب  ،    دستگيري ، شكنجه ، و  زنداني  شدن  وحتي  كشته  شدن   و تبعيد  اجباري  مبارزان   گرديد .   مشكل كار  واين  مبارزه  32 ساله  كجاست ؟  نبود  مردم  درصحنه  مبارزه ؟  يا هماهنگ  نبودن  احزاب  داخل  بااحزاب خارج ؟  ويا كم   كاري  احزاب  واپوزيسيون  داخل  يا  خارج  ازكشور؟  به نظر  اين جانب  مشكل  مردم  نيستند  ، مردم  هربار نشان  داده اند  باهر  فراخوان  وهر جرقه ايي  درميدان  مبارزه حاضر  هستند ، براي  اين بودن  در صحنه  هزينه بسيار  پرداخت  كردند .  مشكل  اصلي  ، هماهنگ  نبودن  احزاب  داخل  با خارج  ازكشور  است  ، و تخصير  اصلي  دراين  ميان  به  عهده  احزاب  واپوزيسيون  خارج  ازكشور است .  دليل  خود راعرض  ميكنم :  حكومت  جمهوري  اسلامي  به  احزاب  وگروهاي  مخالف  خود  اجازه  نشست  و گردهمايي  براي  هماهنگ  كردن  نظرات   وگفتن  عقايد   خود  رانمي دهد ، و به  هركدام  ازاين  گروها  واحزاب  يك  مارك  ويك  انگ  زده  ، يا  انها را به  خارج  از كشور  رانده  ويا  داخل  كشور   انها را به  صورت  خنثي   دراورده  .  دراين  ميان  گروها  واحزاب  خارج  ازكشور  كه  اپوزيسيون  راتشكيل  ميدهند  ، هر  كدام  بخاطر  منافع  خود  ساز  خود  راميزند  ،هر  گروه  وحزبي  ميگويد  ، من  و ميخواهد  دا يه  دار رهبري  باشد ،  هرگروه  وحزبي  ميگويد  "من    وهيچ  گروه  وحزبي  نميخواهد  ازاين  يك  كلمه  بگذرد  ،  وبه  كلمه  "ما " يا  هما ن  اتحاد  برسد .    اقايان  براي  خانه ايي  كه  درحال  سوختن  است  بجاي  انكه  اول  اتحاد  پيدا  كنند براي  نجات  خانه  از نابودي وخاموش  كردن  اتش  شعله  ور   ، در  اين  ميان  هركدام  به  فكر  اين  است  كه اين  اتش  سوزي  تخصير  كه  بوده  وديگري  رامقصر  ميداند ، وبفكر  اين هستند كه  اگر  اين  اتش  خاموش  شد  ، چه  كس  مسئول   ، متولي  خانه  باشد  ، غافل  ازانكه  اين  خانه  درحال  سوختن  ونابودي  است  ، ابتدا  اتش  رابايد  خاموش  كرد  سپس  بفكر  بازسازي  ان  بود .  اقايان  بجاي  متحد  شدن  خود  وراه كار  نشان  دادن به  مردم  خود  هنوز  روي  كلمه  من بعد از32  سال  دعوا  دارند ، و  هر كدام  سعي  ميكنند  خود  راتنها  ناجي  نشان  دهند وديگران  رادنباله  رو  خود بدانند .  حال  دراين  ميان  جمهوري  اسلامي  ازاين  تفرقه  وچند دستگي  اپوزيسيون  نهايت  استفاده  راميكند ، دراين ميان  جمهوري اسلامي  به  حكومت  داري  خود  مشغول  است  ؛ و   مبارزان  را  دستگير ،  زنداني ،  شكنجه  و  به  سوي  مرگ  ميكشاند  .  اما  اگر  گروهاي   اپوزيسيون  تنها  ازاين  يك  كلمه ، " من"  بگذرند  وبه  اين  زمينه  ازتفكر  برسند  كه  براي  نجات  ميهن  اتحاد  لازم  است ، و  اتحاد  " ما"  بودن  رامي  خواهد نه  من بودن  ، ديگر  اين  همه  تاوان  مردم  ومبارزان نميدهند .  دراينجا  عقل  حكم  ميكند  ، رهبري  هركدام از  احزاب  اول  با  همديگر  به  اين  وحدت  نظر  برسند  كه  براي  نجات  ميهن اتحاد  پيدا  كنند  ،و هركدام  ازاحزاب  طرفداران  خود  را داخل  كشور  به  هماهنگي  برسانند  ،وطرفدارن  احزاب مردم  رابه  نوعي  از  اماده  سازي  براي  مبارزه برسا نند.   وتا  اپوزيسيون خارج  به  اين  نقطه  ازعقلانيت  نرسد  ، چيزي  جز دستگيري  مبارزان  ،    سردر گمي  مردم  در  خيابانها   و فرسايشي  شدن  اين  مبارزه  وخستگي  در  ميان  مردم  نصيب  نميشود . واين  نبود  هماهنگي  مردم  ومبارزان  براي  مبارزه  با  عناصر   خود  فروخته    براي  نظام  اسلامي  بيشترين  ثمره  رادارد ،   دستگيري مردم  ومبارزان  وانداختن  رعب  ووحشت  در  دل  مردم  بيشترين  سود  رابراي  حكومت  اسلامي  دارد .   پس  مردم  ومبارزان  داخل  تخصيري  ندارند . اين  تخصير  متوجه  مبارزان  واپوزيسيون  خارج  است ، كه  يك  رهبري  مبارزه  تشكيل  نميدهند  ، تا  لازم  به  دادن  اين  همه  تاوان  براي  هماهنگ  نبودن  مردم  ومبارزان  نباشد  .   به  عقيده  اينجانب  اگر  اپوزيسيون  خارج  از  كشور  در فكر وعقيده  ،  نجات  ميهن  است   بايد  دست  از  اين " منيتها"  بردارند  وباهم  بودن  راسرلوحه  كارخود  قرار  دهند ،   بااين  راه كار ميتوانيم  اميد  به رهايي داشته  باشيم  . درغير  اينصورت  ثمره ايي  كه  دراين  32  سال  مردم  به  دست  اوردند  همان  هم  به  نابودي  ميرود  ، واين  ثمره  جز  دستگيري  ،  شكنجه  زندان  وتبعيد  بيشتر  مبارزان  ومردم  نخواهد  بود . در اين ميان به عقيده  اينجانب  احزاب وگروهاي  خارج  ازكشور  خودرا به  يك  نظر  وعقيده  باهم  بودن  برسانند ،  دراين  ميان  هرحزب  وگروه  كه  ساز  خود  راميزند  بايد شناخته  شود وبه  مردم  شناسانده  شود،  واز جبهه  اتحاد  كنار  گذاشته  شده  شود .  تا دير  نشده  بايد  اقدام  كرد  وبه  اتحاد  رسيد  ونگذاريم  اين  ميان  مبارزان  ومردم  داخل  هزينه  سنگين تر از  اين  كه تا بحال  پرداخت  كرده  اند  بپردازند .   وگرنه  اين  مبارزه  رو  به فرسايشي  شدن  وخستگي   مردم  ميرود  وهزينه  دادن  بيشتر  مردم  ميشود  .  باتشكر ستارولاله

۱۳۹۰ مهر ۲۲, جمعه

عباس فخرآور را بیشتر از قبل شناختیم!؟

درود بر دوستان .  چندی پیش مطلبی نوشتم با عنوان آقای فخرآور با که مبارزه میکنید؟ که در بعضی از فیس بوکها و وبلاگها و سایت رهسا نیوز چاپ گردید که من در آخر نوشته ام آدرس سایت وفیس بوکها ووبلاگها رامیدهم . و در این مطلب سوالاتی و ابهاماتی را مطرح کردم و از ایشان خواستم پاسخ دهد ،اما دوست وعزیز مبارز کشور ما آقای احمد باطبی در مطلبی با عنوان (آقای فخرآور را بهتر بشناسید  ) مطالب مفصلی با دلیل و سند درباره زندگینامه این به ظاهر مبارز با نظام و در اصل همدست نظام درج نمود که واقعا اول از ایشان تشکر میکنم  و از ایشان گلایه ایی دارم! که چرا این اقدام را زودتر انجام نداده که است. که این شخص که برادر محترمش هم درتلویزیون نظام جمهوری اسلامی به وقاحت آن اذعان دارد زودتر ماهیتش آشکار شود.هرچند که گلایه ایی هم از این مبارز نمیتوان داشت این هم در نجابت وپاکی این جوان سرچشمه دارد. با افشاگری که عزیز مبارز آقای باطبی انجام دادند دیگر نیازی به گفتن و نوشتن نیست .چون("در خانه اگر کس است یک حرف بس است ") و دیگر جایی برای حرف زدن آقای فخرآور و خانم های معلوم الحال دور و برش نمیماند .وجایی هم برای دفاع مبارزان واستفاده از پتانسیل خود برای رو کردن دست این آقا نمی ماند. اما این من از افشاگری زیبایی که آقای باطبی انجام داده استفاده میکنم وچند سوال ازآقای فخرآور دارم ؟ و امیدوارم که ایشان جواب بدهند. در مطلب عزیزمان آقای باطبی آمده که : عباس فخرآور در بخشی از وبسایت خود با عنوان " زندگی نامه و افخارات " در باره خود مینویسد :" ... سال ۱۳۷۳ مبارزات دانشجویی امیر فخر آور با سخنرانی در دانشکده پزشکی ارومیه بر علیه خامنه‌ای و ولایت فقیه اوج گرفت عباس فخرآور در این نوشته مدعی است که در دانشکده پزشکی دانشگاه ارومیه مشغول تحصیل بوده ، اما به طور مشخص از رشته تحصیلی خود در این دانشکده صحبت نمیکند .او در برخی از مصاحبه های خود پس از خروج از ایران نظیر مصاحبه با " خسرو شميراني - از شهروند " که آن را در صفحه " زندگی نامه و افتخارات " نیز قرار داده مشخصاً خود را دانشجوی پزشکی دانشگاه ارومیه معرفی کرده و میگوید :بعد ‌از اتمام دبيرستان در دانشگاه اروميه در رشته پزشكي پذيرفته شدم . و در این باره استنادهایی که به سخنان عزیزان دلاور کشور ما ازجمله آقای ( عابد توانچه . دکترناصر زرافشان دکتر فرزاد حمیدی آقای علی افشاری ) وعده ایی دیگر شده همه دال بر همدست بودن آقای فخرآور برای تفرقه با سران  نظام است .اول انکه آقای فخر اور اولین اصل برای یک مبارز و ازادیخواه  وطن، درستی، پاکی  و راستگویی اوست .شما کدام یک از این اصل را رعایت کردید؟ از مدرک تحصیل خود که شبیه عوامل نظام عمل کردید (آقای کردان) وزیر کشور استیضاح شده احمدی نژاد تا بی حرمتی به نوامیس مردم که این نوع اعمال هم درنظام جمهوری اسلامی کم نیست. اما اگر من اشتباه میگویم شما جواب دهید؟2 - دفعه قبل نامه حمایت 102نفررا یا آنها را مبارز قبول نکردید یا مرده دانستید و یا..........الان تمام این افراد زنده هستند جزءمبارزین هستند البته نه از نوع مبارزه ایی که شما میکنید.برای حفظ نظام این عزیزان برای سرنگونی نظام تلاش میکنند. در جواب این عزیزان چه سخنی دارید ؟ 3 - آقای حجت بختیاری را بیسواد خطاب کردید . شما سواد را در چه می بینید؟ هرکس کتاب خوانده باشد ؟ یا داخل دانشگاه رفته باشد؟ آیا شما خری را که باری از کتاب بر دوش دارد و عرعر میکند باسواد میدانید؟ بسیاری را میشناسم با مدرک بالا حتی از حرف زدن ساده خود عاجزند! بسیار میشناسم که با مدرک بالا از هیچ درکی از اطراف خود ندارند. و برای به ثمررساندن حرف خود دست به هر دروغ و نیرنگی میزنند . نمونه اش خود شما به اسم وطن دوستی دست به هر رذالتی میزنید . آیا آقای فخرآور درس وسواد را در این حد میدانید؟ من برخلاف شما فکر میکنم. سواد را در ادب، درپاکی، درستی، دوری از تفرقه وفتنه اندازی بین مبارزان میدانم و تلاش برای رسیدن به اتحاد  نه با دشمنی درست کردن وفتنه اندازی کردن برای رسیدن به شهرت وخودنمایی.آقای فخرآور من مبارز نیستم و خود را خاک پای مبارزین وطنم نمیدانم افتخار میکنم در وطنی زندگی میکنم که دلیرانی .چون آقایان سحابی ها، سهراب ها ،محمدی هاو.......... و خانمها سحابیها، نداها، ترانه ها و............ .باخون خود درخت آزادگی را آبیاری کردند. افتخار میکنم در وطنی زندگی میکنم که آقایان زارع زاده ها ، محمدیها، باطبی ها ،سنجری ها ............... زندگی کرده اند افتخار میکنم در وطنی زندگی میکنم که آقایان حشمت الله طبرزدی ها .سحرخیزها ،کیوان صمیمی ها و..............خانمها بهاره هدایت ها ، نسرین ستوده ها، مهدیه گلروها و........................در آن نفس میکشند . وننگ دارم از امثال انسانهای پست و فرومایه ایی که برای رساندن خود به قدرت وشهرت و شهوت دست به هر نوع دروغ ودغلی میزنند و نام خود را مبارزبرای ایران میدانند . آدرس درج مطلب قبلی خود را مینویسم در پایین مطلب که بدانی دروغی نگفتم ومانند تو نیستم .باز مانند دفعه قبل مینویسم مبارزان وطنم خط قرمزی برای من هستند و ازآنها دفاع میکنم چه با قلم ضعیف خود و چه با جان حقیر خود .و به شما سفارش میکنم نام مستعاری که برخود گذاشته بودید، سیاوش آنهم از کتاب دلیران ایران زمین را بردارید، ونام عربی که دارید راحفظ کنید. وبه جای فامیل خود که فخرآور گذاشتید ان راننگ آور بزارید. چون نام امیر عباس ننگ آور بیشتر به شما میاید کسی که باعث تفرقه وجدایی بین کشور خود میشود. مانند لکه ننگی برای کشورش است .
ترسم نرسی به کعبه  ای اعرابی    این ره که تو میروی به ترکستان است .   
 نویسنده ستارولاله






 

۱۳۹۰ مهر ۱۷, یکشنبه

عزیزان بین ما و رهایی دیوار تفرقه است !خرابش کنیم


درود بر دوستان .   چندی پیش آقای مصلحی وزیر اطلاعات نظام در خطبه های قبل ازنماز جمعه اعلام کرد که وزارت اطلاعات عوامل خود را در اپوزیسیون فرستاده و از اتحاد اپوزیسیون جلوگیری میکنیم . این گفته چیز عجیبی نیست 32سال است در بین اپوزیسیون خارج ازکشور اختلافهای شدیدی است وبه اتحاد نرسیدند واینگونه که میبینم به اتحاد هم نمیرسند؟ زیرا هرکس، دیگری را متهم میکند . اما تعجب این مسئله سخنان آقای مصلحی از اینجا آغاز میشود که مدتی بعد از سخنان آقای مصلحی دعواها و تهمت زدنها بین اپوزیسیون بالا گرفته بطوریکه یاران دیروز شده اند دشمنان امروز !!.کسانیکه باهم در زندان بودند شکنجه دیدند زجرکشیدند و خود از فریبهای وزارت اطلاعات با خبرهستند در دام نقشه های وزارت اطلاعات برای اختلاف افتادند!!و جای شگفتی دارد که این دوستان چگونه به این نوع رفتار خود نمی اندیشند و بدانند سود نهایی را از اختلاف چه کسی و یا کسانی میبرند!؟ آیا بغیر از نظام کس دیگری سودی میبرد ؟ آیا این اختلافات جز فرسوده شدن پتانسیل اپوزیسیون و دلسردی میان مردم  چیز دیگری همراه دارد؟ و در این میان اپوزیسیون خارج به تهمت زدن به هم مشغولند . و مبارزان داخل حیران مانده اند نمیدانند چه کنند و هر لحظه در انتظار بازداشت شدن هستند و به این تهمتها که آغاز شده، هرکدام مانده اند و نمیدانند کدام طرف درست میگوید و کدام طرف نادرست و ترس از لو رفتن نیز گریبان گیر شده و زندانیان سیاسی در بدترین وضعیت بسر میبرند .نمونه آخرش آقای سحرخیز که خبرهای وخامت حال ایشان منتشر شده است و بسیاری دیگر از اخبار درباره وخامت حال زندانیان و بازداشت فعالین، دوستان عزیزم بجز نظام جمهوری اسلامی چه کسی نفع میبرد؟. من خودم را مبارز نمیدانم خاک پای مبارزین هم نمیدانم . من مبارز را نه آنکس میدانم که به زندان رفته باشد؟ بلکه کسی میدانم که عاشقانه برای میهن ومردم میهنش تلاش میکند به دور از حواشی و اختلاف افکنی . من مبارز را کسی میدانم که نه برای کسب شهرت بلکه برای به عزت رساندن مردم کشورش وعزت میهنش تلاش میکند.اما خدمت آن عزیزان که خود را مبارز میدانند میگویم این چگونه مبارزه ای است که بعد از 32سال به ثمر ننشسته با این همه هزینه که پرداخت شده ؟ این چه مبارزه ایی است که بجای روبروی دشمن مشترک خود بمانیم روبروی هم مانده ایید ؟ من از گفته های خودم ترسی ندارم وسخن دلم رامیگویم یکبار به دنیا آمدم، یکبار از دنیا میروم میخواهم با پاکی زندگی کنم و با پاکی بمیرم .عاشق سرزمینم ایران هستم ازدل و جان وعاشق مبارزان سرزمینم هستم . وحاضرم بخاطر عزت وطنم جانم راهم بدهم . اما دوستان عزیز آقایانی که در اپوزیسیون هستید چرا به اتحاد نمیرسید؟ چرا بجای به اتحاد رسیدن هرروز تفرقه بیشتر میشود؟ اگر کسی از عوامل نظام وجود دارد متفق با هم باشید و دست آن را با دلیل و برهان رو کنید .آن احزاب که خود راعاشق وطن میدانند متحد شوند و مشغول فعالیت شوند وکسانی که در این وسط تفرقه می اندازند هم به مرور خود را نمایان میکنند. و صف بندیها معلوم میشود .اصلا هرکدام از گروها و احزاب که عشق به میهن دارند وهمدیگر را قبول دارند با هم متحد شوند وفعالیت هرحزب و گروهی میزان تلاش آن اتحاد را برای وطن نشان میدهد. و کم کاری احزاب متحد شده دیگر یا سنگ اندازی آنان میزان وابستگی به نظام را نشان میدهد. تا چند مدت دیگر مردم ومبارزین باید هزینه بدهند .این همه شکنجه ،تبعید ،زندان وکشته شدن بس نبوده ؟ هرکدام از آقایان که ادعای تلاش ومبارزه دارند دریک صف جمع شوند و نشان دهند که چقدرعاشق آزادی وطن خود هستند .این کار بهتر است و دست دشمن را رو میکند ؟ یا تهمت زدن به یکدیگر ؟ ومیگویم عزیزانم دوستانم ، مبارزین بین ما و پیروزی یک دیوار است آن را خراب کنیم پیروز شدن را بدست آوردیم ؟آن دیوار دیوار تفرقه است خرابش کنیم .و سخنی دارم با آن عده خود فروخته که باعث تفرقه اندازی به هر صورت میشوند. عده ایی در خارج از کشور کاررا به جایی رساندند که حتی به عزیزان زندانی داخل کشور و مبارزین هم تهمت و افترا میزنند ، من خدمت این آقایان میگویم که به قول مولانا( "کی شود دریا به پوز سگ نجس" ) این عزیزان که در زندان هستند و یا مبارزه میکنندهمه عاشقانه برای میهن خود تلاش کرده اند و تلاش میکنند و حتی در زندان دست از مبارزه برنداشتند وبرنمیدارند. پس شما تلاش برای تخریب چهره این عزیزان نکنید هر کدام از این عزیزان سنبل مقاومت و ایثار هستند. از آقای حشمت الله طبرزدی، عیسی سحرخیز، کیوان صمیمی ........... تا خانمها بهاره هدایت، مهدیه گلرو، نسرین ستوده............... پس تلاش بیهوده برای تخریب چهره مبارزان میهن نکنید که ره به جایی نمیبرید . و با دریوزگی در پیش نظام خود را خار و زار این دنیا و آن دنیا میکنید . و میگویم که تا کی به این اعمال ننگین خود ادامه میدهید ومانند دوره گردها هردفعه بجایی هستید .البته آن دوره گرد خاک ته کفشش به شما می ارزد آن دوره گرد اجناس خود را میفروشد برای اینکه لقمه نان پاکی سر سفره بگذارد . ولی شما وجدان خود را میفروشید. و نونی که برسر سفره میگذارید رنگین شده با خون مردم ایران است شما شرف خود عزت خود را میفروشید هرچند اگر چیزی به این اسمها بشناسید.آیا فکر میکنید میشناسید؟ من که باور نمیکنم؟ وگرنه نونتان را به خون مردم ایران نمیزدید.در پایان باز میگویم مبارز نیستم ،خاک پای مبارزین با ظلم هم نیستم یک انسان عاشق میهنم هستم از زندان وشکنجه ومرگ ترسی ندارم، چون هرروز، روزی صدها بار جان میدهم با دیدن این همه رذالت که بر مردم میکنید .پس بدانید هیچ ترسی ازشما وسران شما ندارم و برای هرگونه سختی آماده هستم. اما مردانه دفاع میکنم از مبارزان خاک پاک میهنم  و اجازه توهین و افترازدن به مبارزان میهنم را نمیدهم . به هر طریق که شود چه با قلم ضعیفم ،چه با جان حقیرم . زنده وپاینده ایران جانم فدای ایران  
وضع ما در گردش دنیا چه فرقی میکند
زندگی یا مرگ بعداز ما چه فرقی میکند  
ماهیان روی خاک وماهیان روی آب
وقت مردن ساحل و دریا چه فرقی میکند   
سهم ما از خاک جز مستطیلی بیش نیست
جای ما اینجا یا آنجا چه فرقی میکند
                
  نویسنده گان ستار ولاله

۱۳۹۰ مهر ۱۵, جمعه

آقای خاتمی بیداری عقلانی ، نه بیداری اسلامی؟ !


درود بر دوستان،  اولا من علاقه خاصی به  گوش دادن به نماز جمعه های نظام ندارم چون در طی طول یک هفته خطیبان تمام حرفهای نظام را جمع میکنند وتحویل میدهند . مخصوصا سخنرانی احمد خاتمی چون ایشان را فردی بسیار موذی میدانم که در خطبه اول  زمینه سازی برای خطبه دوم میکند . امروز آقای خاتمی در نماز جمعه چند نکته را ایراد فرمود که به چند نکته از آن اشاره میکنم و آنها را نقد میکنم. ایشان با تشکر از نیروی انتظامی برای حفظ امنیت درجامعه آغاز کرد، و به عاطفی بودن دیدار جانبازان با آقای خامنه ایی پرداخت، و از چند کنفرانس دریکماه گذشته در ایران تجلیل کرد کنفرانس (بیداری اسلامی ، حمایت از انتفاضه فلسطین ،و کنفرانس مجمع عمومی اهل بیت ) وایشان گفتند : و این نشانه این است که ایران جایگاه خود را پیدا کرده ایشان فرمودند کنفرانس بیداری اسلامی بی نظیر بوده 70%سنی و30% شیعه شرکت کردند و گفتند بعضی از خود شرکت کننده گان اعلام کردند که در کشور خود جمع نمیشویم دور هم اما در ایران اینگونه دور هم هستیم . ایشان با انتقاد از نام بهار عربی آن را دسیسه دشمنان دانست و آن را تشبیه به بیداری اسلامی کرد .سپس فرمودند در اصل 154قانون اساسی دفاع از مسلمانان آمده و گفتند. ملت ما نمیتوانند دربرابر ظلم به مردم منطقه ساکت باشند، ظلمی که با چراغ سبز دولت امریکا انجام میشود دولت سعودیه با دفاع از دولتهای دیکتاتوری یمن و بحرین هم به مردم  خود خیانت میکند و هم حامی دیکتاتورها شدند و با دفاع از این دو کشور را تبدیل به جهنمی از خفقان کردند، امنیت مردم را غارت کردند، حاکم مستبد یمن وحاکم مستبد عربستان در یمن جوی خون راه انداختند . و گفتند قانون بین الملل اجازه دخالت فیزیکی به ما نمیدهند اما حمایت خود را از قیام مردم منطقه اعلام میکنیم وارزوی موفقیت میکنیم . آقای خاتمی بیش از این ادامه نمیدهم چون اگر بخواهم برای همین چند نکته شما متنی کامل بنویسم صفحات زیادی را به خود اختصاص میدهد . از نیروی انتظامی تشکر کردید برای حفظ امنیت کدام امنیت؟ دزدیها، آدم رباییها، قتلها و تجاوزات کدام امنیت؟ آخرینش قتل در پل مدیریت و قتل روح الله داداشی بود .نیروی انتظامی مقصر نیست!؟ وقتی در جامعه ایی امنیت روانی نباشد آمار جرم وجنایت هم بالا میرود و شما فقط صورت مسئله را پاک میکنید وگرنه خود مسئله با قدرت بیشتری درجامعه پیشروی میکند . آمار اعدامها برای مواد مخدرنکند نشان امنیت است ؟، آمارسرقتها و.................... این از امنیتی که میگویید و خبری از آن نیست ؟ دیدار آقای خامنه ایی را با جانبازان مثال زدید چندان هنر بزرگی نبوده این عزیزان بخاطر این مرز و بوم جانباز شدند به امید داشتن کشوری آباد و آزاد امروز از نام آنها برای بر سر قدرت ماندن استفاده میکنید وهر کدام از آن عزیزان از شما انتقاد کند به بدترین شکل با آنها رفتار میکنید .نمونه اش پدر شبنم وعلیرضا مددزاده که علاوه بر اینکه بچه های ایشان در زندان شما هستند خود ایشان هم مورد ضرب وشتم قرار گرفت ! به جرم پیگیری حال فرزندانش این هم از احترامی که به جانبازان میگذارید و از این نمونه ها بسیار است . بعد درباره کنفرانس بیداری اسلامی گفتید و گفتید عده ایی گفته اند در کشور خود دور هم نیستند اما دراینجا دور هم هستند .بله در کشور خودشان جیبشان را از اموال مردم پر نمیکنند ولی در ایران شما سفره های رنگین برای آنها پهن میکنید از حق مردم ایران، باید هم دور هم در ایران جمع شوند آنهم 710نفر کجا بیشترازایران میتوانند بگیرند و ببرند . درباره کنفرانس فلسطین هرسال آقایان تروریست جمع میشوند و جز چاپیدن ملت ایران و ریختن خون مردم خود کاری نمیکنند .جایگاهی که شما میفرمایید ایران به دست آورده باج دادن به عده ایی به اسم دانشمند و در عمل هیچ و جمع کردن تروریستهای منطقه در ایران به قیمت شناخته شدن کشور با تمدن ایران به عنوان جایگاه تروریستها شناخته میشود ! این جایگاه را میگویید برای کشور با تمدن ایران ؟ چون جایگاه دیگری در دنیا برای ایران کسی در نظر ندارد؟  گفتیدد:در اصل 154 قانون اساسی کشور دفاع از تمام مسلمانان آمده و فرمودید بین الملل اجازه دخالت نمیدهد اما شما حمایت میکنید از قیامها من برای شما مثال میاورم در زمان حمله روسیه به چچن مردم چچن مسلمان نبودند ؟ یا رنگ خون مسلمانیشان کمرنگ بود چرا حمایت نکردید؟ وبه دولت روسیه اعتراض نکردید . و نیز سرکوب مسلمانان در چین چرا حمایت نکردید وحتی صدای ان را درنیاوردید !؟ دلیلش این است این دو کشور جزء حامیان وچاپیدن ذخائر ایران هستند. الان شما بفرمایید مردم بحرین خونشان چقدر رنگین تر از مردم سوریه است ؟بین الملل اجازه دخالت فیزیکی نمیدهد شما که شاگردتان بشار اسد است چرا تذکر نمیدهید مسلمانان سوریه راقتل عام نکند وچرا دفاع ازمسلمانان نمیکنید؟ وبه دنیا نشان دهید عاشق دوستی ودفاع از مظلوم هستید ؟ دلیلش این است کشور سوریه جزء شاگردان شما است .وگلایه داشتید قیامها که بهار عربی نیست و بهار اسلامی است، یعنی سنگ خود را به سینه میزنید میخواهید بگویید مردم منطقه عاشق حکومت اسلامی شما هستند . حکومتی که مردم خودتان از دست آن فغان به اسمان دارند. اما من میگویم نه تنها قیام اسلامی نیست بلکه قیام عقلانی است؟ در کدام یکی از کشورهای منطقه مردمش مسلمان نیستند ، نماز نمیخوانند ویا اجازه عبادت به آنها نمیدهند؟ که الان برای رسیدن به اسلام به پا خواسته اند؟ در تمام این کشورها اجرای احکام اسلامی آزاد است . آنها به عقلانیت رسیدند به این فکر و اندیشه رسیده اند که با بودن یک نفربرسر کار یا یک خاندان چیزی جز دیکتاتوری نصیب آنها نمیشود. چیزی که ملت ایران هم به ان رسیده اند ومی بینند32سال است عده ایی به اسم خدا به برآنها حکومت میکنند . آقای خاتمی این قیامها قیامهای اسلامی نیست ؟قیام عقلانی است؟ اگر شما بهانه شعار آنها رادارید که میگویند (الله اکبر) وسر عوام را بااین حرف کلاه میگذارید که قیام انها اسلامی است ، کلمه (الله اکبر) کلمه عربی است ویاد کردن خدا است آنهم همه آنها نمیگویند عده ایی از آنها میگویند که شما آن را کرده اید پیراهن عثمان که قیام آنها اسلامی است . نه آقای خاتمی قیام مردم منطقه قیام اسلامی نیست ! قیام عقلانی است .   
  نویسنده گان   ستار ولاله

۱۳۹۰ مهر ۱۳, چهارشنبه

امنیت با چماق به دست نمی آید باعقل به دست میاید!؟

بنام یزدان پاک


چند روز قبل از  خیابانی  می گذشتم  ناگهان  صدای  جیغی  شنیدم  حاج  واج  ماندم  و در  آن  شلوغی  نمی دانستم  چه  شده فقط مردمی را میدیدم  که به جلو خیره شده اند ؟ بعد متوجه  خانمی  شدم  که  در  گوشه ایی گریه میکرد؟ تازه  متوجه  شدم  یک  موتو  سوار همراه  دو راکب گردنبند زن  بیچاره را به  سرقت  بردند !، ناراحت  شدم  اما  تعجب  نکردم ؟ چون  دیگر  این  قبیل  جرائم  برای  مردم  عادی  شده  است  ، چون هرچند روز یکبار از  این  خبرها  در  جامعه  زیاد  به  گوش  میرسد . دیشب  هم  نزدیک  خانه  مان  رسیدم  دیدم  چند  نفر  از  جوانانی  که  سر  کوچه  میمانند  یا  بیکار  هستند  یا  معتاد  و مواد فروش  برای خود نمایی پیش دختر همسایه  دو  موتور  سوار  غریب  را  زدند  طوری با  خشونت به  جان  ان  دونفر  افتاده  بودند  گویی  دسته ایی کفتار به  تکه  گوشتی  حمله  ور  شدند! لحظه ایی فکر  میکردم  واقعا  انسان  هستند  یا  مستند  حیات  وحش  را  میبینم ؟. سوالی  برایم همیشه  بوده  و هست؟ و این  سوال این است  ، این  طرح  امنیت  اجتماعی  که  آقایان هر  ساله  با  انواع و اقسام اسمها  و نامهای دهان  پر کن  راه  می اندازند  و خرج  کلانی  که  پای ساخت  پاسگاه و زندان و تجهیز نیروها میکنند چقدر جواب  داده؟ آقایانی که دم  از  پیشرفت  امنیت  در  جامعه  میزنند میشود بگویند این  نظم و امنیت  که با چماق برپا کردید کجاست ؟ و در چه  زمینه هایی  یا  زمینه ایی بوجود آمده؟ و به چه  قیمتی درست شده ؟ روزی  نیست  که  در  جامعه خبری از قتل ، دزدی ، تجاوز ، ضرب و شتم و........ به گوش  نرسد . آیا  این  امنیت  اجتماعی  است  یا  امنیت  اشتباهی؟ اگر  این  همه  هزینه  که  تا بحال  برای  امنیت  انجام  داده اید  جواب  داده، این همه  نا امنی  در  جامعه  چیست ؟ اگر  این امنیت  چماق  جواب  نداده  چرا  اصرار  به  انجام آن  دارید.؟ آقایان اگر این همه  خرج  که  پای این  نوع  امنیت  میکنید آن خرج  را برای  آوردن  نان  سر سفره  مردم کنید امنیت  بیشتری  به  جامعه نصیب  نمیشد. و امنیت  آن  بهتر  از  امنیت  چماقی  که  راه  انداختید  نبود ؟ نکند فکر  میکنید  کسی که  قتل  میکند، تجاوز  میکند و.......... از  مادر  متولد  شده  با  این  خوی  به  دنیا  آمده؟  و شما  هم  با  پست  و مقام  به  دنیا آمدید؟. نه عزیزان آن  کسی که  دست  به  خلاف  میزند  بخاطر شرایط بد  جامعه  مجبور  به  خلاف  میشود.مثالی  میزنم  از  میلیونها نفر که در  جامعه  گرفتارند.  وقتی سر سفره  مردم  نان برای  خوردن  نیست  وقتی  پدر  خانواده  شرمنده  زن و بچه است ، دعوایی که بین  زن و مرد  پدر و پسر  مادر  و دختر  بخاطر  نداری  درست  میشود  وبیزاری که  درخانواده  درست  میشود . مرد  خانواده  رو  به اعتیاد و هوسرانی و.....هزاران کار دیگر میاورد ، زن  خانواده  از  بی  مهری  به  بیراهه میرود ، دختر  خانواده بخاطر  بی مهری  به  دیگری  دل  میبندد، پسر خانواده  بخاطر  اینکه  ثابت  کند به  کسی احتیاج  ندارد  دست  به  هر  کاری میزند.حالا همین  یک  خانواده آیا  امنیتی  درون  خود و یا  برای  جامعه خود دارند  این  یک  نمونه  از  میلیون  خانوار ایرانی  است.  حالا  آقایان  اگر آن همه هزینه  که  خرج  چماق  درست  کردن  بر سر مردم برای  امنیت  میکنید   ، خرج  آوردن  نان  سر  سفره  مردم  شود  خرج  درست  شدن  کار  و ازدواج  جوانان  شود امنیتش  ماندگار تر  است  یا  این  طرحهایی  که  هر  چند  وقت  یکبار  با  اسمی  جدید  برپا  میکنید. امنیت  با  چماق  کوبیدن  بر  سر مردم  درست  نمیشود، با  جلوگیری  از  فساد  مسئولین   ، جلوگیری  از  رانت  خواری ،   و آوردن  نان  سر  سفره  مردم  درست  میشود.  آیا  خود  اگر  جای  این  مردم  بودید  باز  از  این  طرحهای  امنیت  اجتماعی  (امنیت اشتباهی)را  اجرا  میکردید.  آقایان مردم  ناامنی  دیدند و میبینند اما  امنیت  ندیدند  ونمیبینند،  مردم  بیداد دیدند و میبینند اما  دادگری  و دادرسی نمیبینند .و هر  سال  وضع  امنیت  جامعه  از  سال  قبل  بدتر  است . امنیت  باچماق  به  دست  نمیاید  باعقل  به  دست  میاید .  کسی  که  عقل  ندارد  چماق  دردست  میگیرد و کسی که عقل  ندارد  چماق  در دست  گرفتنش  امنیت  نمی آورد  نا امنی  راهم  افزایش  میدهد .  

نویسنده  ستار