۱۳۹۰ تیر ۲۸, سه‌شنبه

خانم شیرین عبادی! پس از مدت ها سکوت معنی دار، عجب استدلال خردمندانه ای مطرح نموده اید!

 شیرین عبادی:
مرگ زندانیان سیاسی در زندان یک موضوع سیستماتیک است، حکومت قصد جانشان را دارد

از فردی که به نام و با ادعای دفاع از حقوق بشر در ایران جایزه صلح نوبل گرفته است، خیلی بیش از این انتظار می رود.
خانم عبادی! روزی که با افتخار جایزه صلح نوبل را دریافت کردید، به این علت بود که به  حرمت خون های بی شمار ریخته شده در ایران و ستم ها و بیداد های فراوان که بر این ملت به ویژه زنان غیور آن رفته است، همه و همه مبارزان به حمایت از شما برخاستند و مدعی شدند که شما در جهت گسترش صلح و دفاع از حقوق بشر تلاش های طاقت فرسایی داشته اید و از آن پس نیز خواهید داشت. چنین شد که همگان اراده کردند تا هم سپاسگزاری از شخص شما به عمل آید و هم اعتباری جهانی به عنوان نماینده یک ملت ستمدیده و سرکوب شده از استبداد مذهبی و دین حکومتی برای شما ایجاد شود تا در سایه مصونیت حاصل از آن، به عنوان نماینده قانونی، حقوقی، انسانی، الهی و بین‌المللی داد این مظلومان و بیگناهان را از ستمگران بستانید و طنین فریادها و ناله های آنها باشید. ما امید داشتیم که شما دست کم خواب را از دیکتاتوران مذهبی خواهید گرفت.
خانم عبادی! این گونه تشخیص های شما در شان بچه های مبارز کم سن و سال می باشد و شما بهتر است از نفوذ و اعتبار خود برای امور مهم تر و حداقل تلاش برای حفظ جان زندانیان استفاده کنید. البته اگر هنوز آن اعتبار خود را حفظ کرده باشید و به خاطر خرج کردن برای سران حکومت در لابی های بین المللی و تریبون های فرمایشی خود را بی اعتبار نکرده باشید.
آری بانوی محترم! درست یادمان است زمانی که جایزه صلح نوبل را تقدیم به آقای خاتمی کردید، او مدتی بعد به مجلس ترحیم لاجوردی سفاک قدم نهاد. این گونه است که دارنده جایزه صلح نوبل در مجلس ترحیم چنین تروریست های جانی می رود و با هم محفلی های او نشست و برخاست می کند. 
خانم محترم! ما هم سال هاست که می دانیم همه جنایات حکومت مذهبی ایران، سیستماتیک است و از شما می خواستیم که راه حلی برای آن بیابید، نه این که پس از این سکوت طولانی و معنی دار، به تازگی آن را کشف کنید!
چشم امید بسیاری از زندانیان سیاسی به امثال شما بود که آنها را نا امید کردید. هدی صابر و بسیاری دیگر از زندانیان جان باختند، چون تصور نمی کردند هنگامی که مبارزه را آغاز کنند و این چنین تا سر حد مرگ به پیکار ادامه دهند، امثال ما و شما و دوستان پرنفوذ ولی راحت طلب شما تنهایشان بگذاریم. آقای بروجردی، حشمت الله طبرزدی، حسین رونقی و بسیاری از زندانیان دیگر و حتی افرادی که در اثر فعالیت های بشردوستانه شما!! نامشان را نمی دانیم زجرکش می شوند، چون صدای ما به جایی نمی رسد و مافیای اخبار جهانی تنها گوشش به زبان شما و دوستانتان دوخته شده است.
پس از این همه انتقاد و گله، اکنون از شما  به عنوان یک وکیل شناخته شده که مرهون این ملت مظلوم و مبارزات مستمر آزادیخواهان آن هستید، میخواهیم به هر روشی که میتوانید مصونیّت و امنیّت عمومی به ویژه برای زندانیان سیاسی و عقیدتی ایجاد کنید و از رهبران جهانی بخواهید تا در اشاعۀ مذهب غیرسیاسی و سکولاریسم و آزادی قلم و بیان که مورد تقاضای اکثریّت قاطع ملت ایران است، آنها را یاری کنید.
ما از شما خواهان اخذ یک وکیل مأمور به خدمت و مسئول از ناحیه سازمان ملل متحّد هستیم که مسئولیت رسمی برای دفاع از زندانیان عقیدتی و سیاسی را به عهده بگیرد و طرح شکایت آنها را به عنوان نماینده ملّت ایران در دادگاه لاهه انجام دهد و کیفر خواستی بر اساس جنایات سی و سه ساله حکّام زورگوی ایران، آماده نماید تا دنیا از اوضاع داخلی این کشور باخبر شود و دولت های مشوق و دوست رژیم استبداد دینی ایران، به عمق خیانتی که به ملت اسیر و سرگردان ایران می کنند، مطلّع گردند و نیز از مسئولین طراز اوّل سازمان مل متحّد می خواهیم تا با ارسال پزشک به معاینه آزار جسمی و اذیّت روحی زندانیان در بند دیکتاتور ایران به ویژه افرادی که جانشان در خطر است مانند آقای بروجردی، آقای حشمت الله طبرزدی، آقای حسین رونقی، خانم جباری و دیگر عزیزانمان بپردازد و همچنین خبرنگاران مستقل به زندان اوین، اعزام شوند تا شرایط زندانیان را به تمامی خبرگزاری های دنیا، ابلاغ دارند.
و خلاصه این که از شما چنین انتظاراتی می رود، پس بهتر است بیان اظهار نظرهای کلی و سخنان فرمایشی را به دیگران بسپارید.
                            


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر